« سفرنامه مبارکه شاهنشاهی »، به کوشش آیدین فرهنگی و عباسقلی صادقی

« سفرنامه مبارکه شاهنشاهی »، به کوشش آیدین فرهنگی و عباسقلی صادقی

« سفرنامه مبارکه شاهنشاهی »، به کوشش آیدین فرهنگی و عباسقلی صادقی

سفرنامه نویسی اگرچه از زمان های دور در ایران معمول بوده، ولی در دوره صفویه و بعد از آن از توحه بیشتری برخوردار شده است؛ تا آنجا که پادشاهان و درباریان به ویژه شاهان و شاهزادگان قاجاری به نوشتن آن رغبت نشان داده اند. سفرنامه های ناصرالدین شاه که بعضی به انشای خود او و بعضی به قلم دیگران است و سفرنامه های مظفرالدین شاه به فرنگ از مهم ترین سفرنامه هایی است که از شاهان قاجاری به جای مانده است.
اهمیت این نوع از سفرنامه ها علاوه بر اطلاعاتی که از اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور و ممالک دیگر ارائه می دهند، تاثیراتی است کع بر سادگی نثر فارسی و تحولات ذهنی و فکری ایرانیان داشته اند.

مظفرالدین ‌شاه پنجمین پادشاه ایران از دودمان قاجار بود که پس از کشته شدن پدرش ناصرالدین شاه، و پس از نزدیک به 50 سال ولیعهد بودن، شاه شد و از تبریز به تهران آمد. او نیز مانند ناصرالدین‌ شاه چند بار با وام گرفتن از کشورهای خارجی به سفرهای اروپایی رفت. او ده روز پس از امضای فرمان مشروطیت درگذشت.

سفر اول مظفرالدین شاه به فرنگ در سال (1318 هجری قمری – 1900 میلادی) انجام گرفت که در آن سفر میرزا احمد صنیع السلطنه مدیر عکاسخانه دارالفنون جزو همراهان بود و از سوی مظفرالدین شاه لقب “صنیع السلطنه” یافت. در سفر دوم مظفرالدین شاه به فرنگ نیز (1319 قمری – 1901 میلادی) صنیع السلطنه پسرش میرزا ابراهیم خان عکاس باشی را نیز با خود به سفر برده بود. دومین سفرنامه مظفرالدین شاه به فرنگ را فخر الملک در سال 1320 به رشته تحریر در آورد و صنیع السلطنه آن را در نسخی اندک چاپ و به ملازمان دربار مظفری داد.

…. بعد از نهار برحسب دعوت اعلیحضرت سلطان بموزه و کتابخانه ایشان رفتیم. خودشان هم با بعضی از عمله خلوت و مخصوصین خودشان حضور داشتند. امیر بهادر جنگ و بعضی دیگر از ملتزمین ما هم همراه ما بودند. خیلی اشیاء نفیسه دیدنی در موزه بود، همه را خود اعلیحضرت سلطان بما نشان میدادند و تماشا می‌کردیم. کتابخانه ایشان قریب بیست هزار جلد کتاب دارد، یک مرقع خط میرعماد هم آنجا بود، آنرا برداشته بطور تفأل باز کردیم این شعر آمد
الهی تا جهانرا آب و رنگ است / فلک را سیر و گیتی را درنگ است
مدامش بخت و دولت یار گردان / ز نخل عمر برخوردار گردان
خیلی این اشعار را بفال نیک گرفتیم….

منبع

 

امروز نهار را در منزل حاکم اوستاوند دعوت داریم که در هتل دویل است. یک ربع بعدازظهر با جناب اشرف صدراعظم و وزیر دربار به کالسکه نشسته، رفتیم؛ سایر ملتزمین هم که دعوت داشتند، آمدند. مجلس مفصلی بود. بعد از آن که نهار خورده شد، آمدیم در بالکن عمارت که نگاه به خیابان می کرد، قدری ایستادیم. مردم از پایین هورا می کشیدند و تعارف می کردند، ما هم جواب می دادیم. بعد از ساعتی سوار شده آمدیم منزل. امروز هوا خیلی گرم است. اسمعیل خان و آق سید حسین را فرستادیم کنار دریا قدری گوش ماهی جمع کردند، آوردند، دادیم قاب عکس درست کنند. تا غروب در بالکن گردش می کردیم. شخصی چند دوربین آورده بود ابتیاع نماییم، فرمودیم نگاه دارد تا از مهمانی برگشته، دیدم دوربین های بدی نبود. یکی را پیشکش کرد و یکی هم ابتیاع نمودیم. یک زن نقاشی آمده، طرح صورت ما را کشیده و قرار شد که چند روز عصرها بیاید، به قدر نیم ساعتی صورت ما رابکشد. نیم ساعت از شب گذشته، دوباره در بالکن قدری گردش کردیم، ساعت هشت بعدازظهر، شام صرف کرده، استراحت کردیم.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن همراه