« سفرنامه تاجیکستان »، نوشته حسین مسرّت

« سفرنامه تاجیکستان »، نوشته حسین مسرّت

« سفرنامه تاجیکستان »، نوشته حسین مسرّت

سفرنامه تاجیکستان» عنوان کتابی است که به تازگی به قلم حسین مسرت، پژوهشگر تاریخ، نسخه‌شناس و فهرست‌نگار کتاب‌های چاپ سنگی و خطی منتشر شده است. این کتاب دربردارنده یادداشت‌هایی است که مولف در سفر به تاجیکستان نوشته است. مسرت نویسنده، پژوهشگر مقاله‌های بسیاری در نشریات گوناگون ازجمله آیینه پژوهش، ندای یزد، وقف میراث جاویدان، جهان کتاب و فرهنگ یزد منتشر کرده است. کتاب یزد، یادگار تاریخ نیز در کارنامه کاری مسرت است.

این کتاب دارای چند پیوست است؛ نخست، «واژه ها، اصطلاح‌ها و زبانزدهای گسترده در تاجیکستان»، دوم « بهره‌وری از گویش یا زبان تاجیکی» که هر دو دریچه‌ای بود برای نزدیکی من با تاجیکان و دیگر، گفتاری با نام «فرخی، شاعر مبارز ایران» نوشته فیض علی نجمانف که دستاورد آشنایی من با خط سیریلیک (الفبای روسی رایج خط کنونی تاجیک) در آن کشور است. همچنین از بزرگوارانی که در آن هنگام در آن کشور به دیدارشان رفتیم و از گفت‌وگوهایشان بهره بردیم و اکنون در این گیتیِ ناپایدار نیستند. استادانی چون دکتر کمال‌الدین عینی، دکتر ظاهر احراری، دکتر مهین بانو مَمَّدوا [محمد آبادی]، دکتر امر یزدان علی مردان اف، دکتر شادی قل اف، پروفسور دادخدا سیم الدین اوف، دکتر محمدجان شکوری، دکتر روشن رحمانی، دکتر خورشیده آتاناوا، دکتر منیازوف، دکتر جوره بیک نذری، رسول هادی‌زاده، دکتر ولی صمد، دکتر مقدمه مرجان اشرفی و نیز محمدعلی عجمی، سخنور تاجیک؛ و بسیاری دیگر که من آگاه نیستم.

این کشور در این سال‌ها از دید اجتماعی، استقلال، اقتصادی، بازرگانی، توسعه، جامعه، درآمد، سیاسی، شهرنشینی، فرهنگی و کشورداری به پیشرفت‌های بسیار خوبی رسیده و شهر دوشنبه جامه‌ای نو پوشیده و دیگرگون شده است به اندازه‌ای که شاید من که به کشور سفر رفته‌ام آن را نشناسم. از این رو بسیاری از گفته‌های آمده در این کتاب برای آن سال‌ها و روزهای پس از رهایی از جنگ خانگی است که دشواری‌های بزرگی بر سر راه مردم و دولت این کشور وجود داشت و به ناگزیر برخی صحنه‌های ناخوشایند و رخدادهای ناگوار دیده می‌شد. برخی دوستان می‌گویند: کاش این سفرنامه همان سال 1383 چاپ شده بود، چون اکنون به اندازه‌ای کشور تاجیکستان پیشرفت و دگرگونی کرده که با آن روزهای پس از جنگ، قابل قیاس نیست، اما من بر این باورم که اکنون می‌توان این نوشته‌ها را در بخشی از تاریخ گذشته این سرزمین کهن (سال 2004 میلادی) جای داد.

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن همراه