«سفری به دربار سلطان صاحبقران» هاینریش بروگش، ترجمه محمدحسین کردبچه

«سفری به دربار سلطان صاحبقران» هاینریش بروگش، ترجمه محمدحسین کردبچه

«سفری به دربار سلطان صاحبقران» هاینریش بروگش، ترجمه محمدحسین کردبچه

دولت پروس و آلمان در سال 1859 مقارن با اواسط سلطنت ناصرالدین شاه هیئتی را به ایران اعزام کرد تا ضمن ایجاد سفارتخانه روابط و مناسبات اقتصادی و سیاسی را میان ایران و آلمان برقرار کند؛ این کتاب سفرنامه‌ای است حاصل از این مسافرت.دکتر بروگش مستشار و استاد دانشگاه برلین و یکی از بزرگترین شرق‌شناسان روزگار خود بود. وی در تمام طول اقامتش در ایران در تمام شئون و روابط میان مردم ایران مطالعه کرد.

-“اچ میادزین” (شهری مقدس در ارمنستان)، ایروان و نخجوان بعد از نبرد “الیزابت پل” و سقوط ایروان و تبریز که به انعقاد عهد نامه ترکمانچای در سال 1828 انجامید، از ایران جدا شدند. یک روز پاپ و روحانی بزرگ ارامنه جواهرات و ثروت های موجود در “اچ میادزین” را جمع‌آوری کرده و به طرف همسایگان روس گریختند. مقامات ایرانی سخت برآشفتند و از دولت روس روحانیون را خواستند. روس ها که بهانه خوبی برای دست اندازی به خاک ایران یافته بودند، امتناع کرده و این امر یکی از علل جنگ با ایران شد.

آنها به سرعت شهرهای ایروان و نخجوان را اشغال کرده و از رود ارس گذشتند و تبریز هم سقوط کرد. قوای روسیه به قافلانکوه رسیدند که بالاخره جنگ با انعقاد عهد نامه ترکمانچای پایان یافت و رود ارس مرز ایران شد. روس ها مبلغی در حدود دو کرور تومان (1 میلیون تومان امروزی) به عنوان غرامت جنگی از ایران دریافت نمودند….

-ایرانیان عادت دارند وقتی به یکدیگر یا یک غریبه میرسند، به طور مبالغه آمیزی از او تعریف و تمجید کرده و تعارفات دروغ و بیجا کنند. حرف زدن و تعارف کردن هنر و فن ایرانی هاست… سه کلمه است که ایرانی ها خیلی تکرار می کنند بدون آنکه به آن اعتقاد داشته و صادق باشند: “بله”، “چشم” و “فردا”!
“بله” میگویند بدون آنکه واقعا جواب مثبت بدهند. “چشم” میگویند بدون آنکه کاری را انجام دهند. “فردا” را میگویند بدون آنکه به وعده خود عمل کنند و فقط به این دلیل میگویند که فعلا از انجام کاری طفره بروند!

باید گفت که زبان فارسی، زبان ادب و نزاکت و احترام است. ایرانیها هرگز به اشخاص بزرگتر از خود “نه” نمی‌گویند و از کلمه “خیر” استفاده می‌کنند یا آنکه می‌گویند “اختیار دارید”. همیشه صحبتها ونطق‌ها با “عرض می‌کنم …” شروع می‌شود. اگر یک نفر خبر خوشی را دریافت کند طرف مقابل می‌گوید: “چشم ما روشن…” هنگامی که از اشخاص نقل قول می‌شود به جای “او گفت” می‌گویند “ایشان فرمودند.”

این کتاب، حاصل مسافرت د ور و د راز یک هیأت سیاسى و اعضاى یک سفارت است که رسماً ازطرف د ولت پروس به ایران اعزام شد ند  و از بیشتر نقاط و شهرهاى ایران بازد ید  کرد ند  و د ر 25‌‏ژوئیه 1857‌‏براى نخستین بار میان ایران و د ولت پاد شاهى پروس- به نمایند گى ازطرف کشورها و ایالات مستقل آلمان – یک قرارد اد  گمرکى و بازرگانى و مود ت امضاء نمود ند  و…
www.iketab.com
از انتشارات اطلاعات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن همراه