شناخت اصل و سرچشمه، همچنین آگاهی از مقصد و سرنوشت نهایی آدمی همواره دغدغهی انسان بوده و هست. بنابراین به این امر اندیشیده، پرسشها و فرضیهها مطرح کرده است. گاه اندیشیدن به خود و طبیعت و یافتن قراین و شواهدی از زندگی انسانهای گذشته او را بر این مهم مُصرتر نموده تا جایی که بحثها و استدلالها، پایهی یک تفکر فلسفی را در زمینهی فوق گذاشته است. ادیان الهی و غیرالهی به کمک وی شتافته، هرکدام به فراخور حال الگو و سرخطهایی در اختیار وی نهادهاند. مهمترین مسألهای که بیش از هر بحث فلسفی دیگر مورد نظر آدمی بوده ارتباط با عالم دیگر، معاد و ورود به زندگی نوینی در دنیای پس از مرگ است. در طول هزاران سال تعابیر مختلفی از سوی بشر برای درک و نامیدن این مفهوم به کار برده شده و از سوی فلاسفه و صاحبنظران نظریههای زیادی جهت توضیح و توجیه آن ارایه شده است. از مطالعهی متون منسوب به کسانی که به معراج رفتهاند این نکته استنباط میشود که همگی در پی آن بودهاند تا بدانند در دنیای فرا ماده چه میگذرد. انسان پس از مرگ کجا میرود، چه بر سر وی میآید. نتیجهی اعمال نیک و بدش چه خواهد شد. با توجه به موازین و قوانین موجود در نظام هستی و به ویژه نقش انسان در این نظام، عقل برای هر کدام از این پرسشها پاسخی دارد. از آنجا که معیار نتیجهگیری عقل سنجش و استدلال است در تجزیه و تحلیل معراج نامهها میبینیم که هر چیزی در جای خود قرار دارد برای نمونه مسألهی کیفر یا پاداش کاملاً منطبق بر روش زندگی انسان در دنیای ماده و پیش از مرگ است. حتی در پایان این سفرها که قهرمان معراج به دستاورد مهم خویش میرسد عقل میگوید وی شایستهی این دستاورد بوده است. زیرا بر تمام موانع سیر و سلوک خویش غلبه کرده و از همهی آنها گذشته است. نتیجهی چنین کوشش فوق بشری نزدیکی به خداوند، دوستیِ او و تقاضای شفاعت برای امت است، که در معراج پیامبر اسلام(ص) میبینیم.
توضیح از: سایت