«بمبئی رقص الوان است»، علی‌اکبر شیروانی

«بمبئی رقص الوان است»، علی‌اکبر شیروانی

«بمبئی رقص الوان است»، علی‌اکبر شیروانی

کتاب «بمبئی رقص الوان است» نوشته‌ی «علی‌اکبر شيروانی» سال 1397 منتشر شد. این کتاب یکی از آثار مجموعه‌ی «تماشای شهر» است که از سوی انتشارات اطراف منتشر شده است. این مجموعه شامل پنج اثر «سن‌پترزبورگ موزیکانچی دارد»، «پاریس از دور نمایان شد»، «بمبئی رقص الوان است»، «قهوه‌ی استانبول نیکو می‌سوزد» و «آسمان لندن زیاده می‌بارد» است که برگرفته از سفرنامه‌های دوران قاجار به کشورهای مختلف ازجمله ترکیه و روسیه به نگارش درآمده است. «علی‌اکبر شيروانی»، نویسنده و روزنامه‌نگار جوان ایرانی در این مجموعه آثار اولین سفرهای درباریان و مردم ایران در صدسال پیش را به تصویر کشیده و داستان‌هایی خواندنی خلق کرده است. روایت «بمبئی رقص الوان است» تصویری از صدسال پیش هندوستان است که با زبانی شیوا و قابل‌فهم برای خوانندگان امروزی نوشته شده است و شامل هفت فصل زیر است: 

  • این رشوه‌ی بی‌انصاف
  • زنان عاقله‌ی حسینه
  • سلسله‌ی فارسی
  • سرخ عبیرآمیز جگری فام
  • بسیار عالی‌جناب
  • در زمره‌ی عفایف
  • جوربه‌جور

«علی‌اکبر شيروانی» در روایت کتاب «بمبئی رقص الوان است» روایت مسافران قاجاری از شهر شلوغ و همیشه بیدار بمبئی را شرح می‌دهد و خواننده را به سفری دل‌نشین و خیال‌انگیز می‌برد. این اثر برای علاقه‌مندان به سفرنامه و به‌خصوص کتاب‌های تاریخی بسیار خواندنی و دل‌نشین است. این کتاب از سوی نشر اطراف منتشر شده است و نسخه‌ی الکترونیک آن در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. کتاب‌های دیگر این مجموعه نیز در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود هستند.

علی‌اکبر شيروانی» نویسنده‌ی کتاب «بمبئی رقص الوان است» تحصیلاتش را در رشته‌های علوم اجتماعی و پژوهش هنر به سرانجام رسانده و از زمان دانشجویی به نوشتن و همکاری با مطبوعات مشغول است. او درباره‌ی اهمیت سفر و تأثیر آن بر زندگی انسان گفته است: «شهرها خودشان را در ما، در رفتارهای جمعی ما، در کردار اجتماعی ما و در حیات روزانه‌ی ما متبلور می‌کنند و ما خودمان را به شکل‌های گوناگون پیدا می‌کنیم. از ایام کهن تاکنون از راه‌های شایع خودشناسی دوری از محل سکونت بوده است و اهمیت سفر نیز در پیوندی است که میان مسافر و مبدأ و مقصد سفر حاصل شود. ما عزم سفر می‌کنیم و اولین ره‌توشه‌ای که به دوش می‌کشیم خودمانیم و به شهر و دیاری دیگر می‌رویم که خودمان را به آن عرضه کنیم و در معرضش قرار گیریم تا تراش بخورد این خود یکجا نشسته. مسافر در بازگشت به شهرش خود دیگری سوغات برمی‌چیند مهم‌تر است.»

بخشی از کتاب:

شهر بمبئی الحق عجب شهر بزرگ معمور آبادی‌ست، حالا جمعیت شهر به قدر نه‌صد هزار نفر می‌شود که هفتاد هزار خانه دارد. جمیع شهر سبز و خرم و درخت‌های گل از قبیل هر گلی مملو از گل همه رنگ و میوه‌های هندوستانی از هر نوع موجود بود. میوه‌های هندوستانی ابداً در ایران یافت نمی‌شود و نیز میوه‌های ایرانی در هندوستان پیدا نمی‌شود، مثلاً درخت انگور و انار و انجیر و زردآلو و سیب و سایر میوه‌جات ایرانی به‌هیچ‌وجه درخت آن در بمبئی نبوده و نمی‌شود. حتی درخت‌های گرمسیری ایران از قبیل مرکبات و نخیلات نیز در بمبئی پیدا نمی‌شود. هوای بمبئی بسیار گرم است و گرمای آنجا غیر از گرمای عربستان و گرمسیرات فارس است چرا که در گرمسیرات فارس از هر قبیل درخت میوه و انار و انگور می‌شود و در بمبئی ابداً نمی‌شود. درخت انبه و نارگیل و تاری و موز در خانه‌ها بسیار است و درخت‌ها و گل‌هایی که در خانه‌ها و صحراها و جنگل‌های بمبئی دیده شده، ابداً در ایران و در جنگل‌های مازندران و رشت و فارس دیده نشده بود.

کوچه و راه را در بمبئی ترک می‌گویند – کوچه‌های وسیع که همه را ساخته و شسته نموده‌اند و کنار کوچه‌ها را با سنگ تراشیده فرش نموده‌اند و عمارت‌ها را به طرز فرنگستان چهار مرتبه و پنج مرتبه و شش مرتبه بر روی هم ساخته‌اند. دکان‌ها در مرتبه تحتانی است و منزلگاه نشیمن در مرتبه‌های فوقانی و عمارت‌ها را بیشتر از سنگ تراشیده ساخته‌اند و عمارت آجری کمتر است و روی بام عمارت‌ها از سفال است – تماماً مثل ناودان آجری و عبور و مرور مردم بیشتر با گاری و گاو و کالسکه‌ی اسبی و تراموا که کالسکه‌ی بسیار بزرگی است که با دو اسب می‌برند ولی چرخ او در کوچه‌ها در روی خط آهن حرکت می‌کند و نیز کالسکه‌ی بخار که در بمبئی او را ریل می‌گویند در اکثر کوچه‌ها حرکت می‌کند و مردم از محله به محله می‌روند. طول و عرض شهر بمبئی بسیار بزرگ است و محله و خانه‌ها خیلی از هم فاصله دارد – دو فرسخ و سه فرسخ، طول و عرض شهر می‌شود.

باری غروب چهارشنبه را از کراچی بندر جهاز حرکت نموده، روز جمعه بعدازظهر وارد بمبئی شدیم. با کاپیتان وداع نموده، در بگاره نشسته، به مسافت قلیلی وارد پالوده‌ی بندر شدیم. پالوده‌ی بندر جائی‌ست که هرکسی از خارج بمبئی داخل شهر می‌شود و از شهر بمبئی می‌خواهد به دریا بنشیند لابدا آنجا باید بگذرد و وارد شود. باری چون از کراچی بندر به‌واسطه‌ی تلگراف به حاجی عبدالحسین امین‌التجار خبر داده بودند که جناب مؤید الملک با این جهاز وپرولیای روز جمعه وارد بمبئی می‌شوند.

توضیح از سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن همراه