سومین جلد از سه گانه آرتور کوستلر است که در مورد تضاد بین اخلاق و مصلحت است (همانطور که در نسخه بعدی رمان نسخه دانوب 1966 توضیح داده شده است). جلد اول، گلادیاتورها، درباره براندازی شورش اسپارتاکوس است و جلد دوم، تاریکی در ظهر، رمان مشهوری درباره محاکمه های نمایش شوروی است. از ره رسیدن و بازگشت اولین اثر کامل کوستلر به زبان انگلیسی بود، گلادیاتورها و تاریکی در ظهر که در اصل به آلمانی نوشته شده بود. اغلب به عنوان ضعیف ترین از این سه در نظر گرفته می شود. جرج اورول با بررسی این رمان در دسامبر 1943، آن را «به خاطر آنچه باید یکی از تکاندهندهترین توصیفهایی باشد که تا کنون از تروریسم نازی نوشته شده است» قابل توجه خواند.
این کتاب که در اواسط جنگ جهانی دوم نوشته شد، وضعیت اسفناک کوستلر به عنوان یک پناهنده مجارستانی را منعکس می کند. شخصیت اصلی مانند کوستلر یکی از اعضای سابق حزب کمونیست است. او به “Neutralia”، یک کشور بی طرف در پرتغال، جایی که خود کوستلر به آنجا رفته بود، می گریزد و از آنجا فرار می کند. این کتاب منعکس کننده رابطه بعدی زندگی کوستلر با علم، و بهویژه مخالفت او با جنبشهای مختلف در روانپزشکی است. سوال مهم رمان این است که تا چه اندازه از آسیبهای روحی و فعالیت سیاسی بعدی او ناشی از یک حادثه کوچک در دوران کودکیاش است.