«سفیر»، سیدنی شلدون، ترجمۀ شرف‌الدین شرفی

«سفیر»، سیدنی شلدون، ترجمۀ شرف‌الدین شرفی

«سفیر»، سیدنی شلدون، ترجمۀ شرف‌الدین شرفی

«در جنگلی پوشیده از درختان انبوه در دویست مایلی هلسینکی (Helsinky) و در نزدیکی مرز کشور شوروی، جلسه‌ محرمانه‌ای در درون کلبه‌ای چوبی تشکیل‌شده بود. اعضا شرکت‌کننده در جلسه، با گذرنامه‌های جعلی از هشت کشور مختلف آمده بودند. آن‌ها به‌تدریج و بافاصله‌ی زمانی مشخص واردشده و یک‌یک توسط محافظین ویژه به کلبه هدایت‌شده بودند.» این جملاتی است که سیدنی شلدون، نویسنده‌ی مشهور آمریکایی رمان جذاب و مهیج سفیر کبیر را با آن آغاز کرده است. رمانی جذاب و هیجان‌انگیز که مانند سایر آثار شلدون در ژانر جنایی نوشته‌شده است و مخاطب را با خود به سفری ترسناک و پر دلهره در دنیای پشت پرده‌ی سیاست می‌برد.

کتاب سفیر کبیر با عنوان اصلی «windmills of the gods» سال 1987 منتشر شد. این رمان یک تریلر جذاب است که با وقایع تروریستی و شرایط سیاسی پشت پرده‌ی جهان آمیخته‌شده است. شخصیت اصلی رمان زنی استاد دانشگاه است که در قالب سفیر امریکا درگیر یک بازی سیاسی بزرگ می‌شود. سیدنی شلدون در این داستان تلاش کرده است پشت پرده‌ای را به تصویر بکشد که مردانی قدرتمند در آن مناسبات میان بلوک شرق و غرب را تعیین می‌کنند. او از سوءاستفاده‌های سیاسی از اتفاقات می‌گوید و تلاش می‌کند تصویری واقعی از سیاستمداران ارائه دهد.

سال 1988 از روی این کتاب سریالی ساخته شد که مخاطبان استقبال بسیار زیادی از آن کردند.

خلاصه داستان سفیر کبیر

مری اشلی (mary ashli) استاد دانشگاهی است که رئیس‌جمهور آمریکا به او پیشنهاد سفارت می‌دهد. او این پیشنهاد را رد می‌کند چراکه همسر پزشکش قصد ترک شغلش را ندارد. مری هم به‌هیچ‌عنوان حاضر نیست از همسرش جدا شود و البته آن‌ها فکر می‌‌کنند آمریکا مشکل چندانی برای پیدا کردن یک سفیر دیگر ندارد اما پیدا کردن پزشک حاذق برای شهر کوک کانزاس کار مشکلی است. در این میان اتفاق دردناکی رخ می‌دهد و مری اشلی همسرش را در یک حادثه‌ی رانندگی از دست می‌دهد. او برای پر کردن خلأ زندگی‌اش پیشنهاد رئیس‌جمهور را قبول می‌کند و راهی رومانی می‌شود. او در رومانی با اتفاقات عجیبی در پشت پرده مواجه می‌شود. مأموری به نام مایک اسلید (mike slaide) از حضور او در رومانی ناراحت است اما کاری از دستش برنمی‌آید. مری اشلی تلاش‌های زیادی می‌کند و می‌تواند روابط دو کشور را بهبود دهد. او در این میان با پزشکی آشنا می‌شود که او هم همسرش را ازدست‌داده است، این پزشک او را از دزدیده شدن و مسموم شدن نجات می‌دهد. این دو نفر باهم رابطه‌ی عاطفی برقرار می‌کنند تا زمانی که پزشک نیز کشته می‌شود. در ادامه طرح کشتن مری ریخته می‌شود و همه‌چیز به هم می‌ریزد.

‌در بخشی از کتاب سفیر کبیر می‌خوانیم

بخشی از کتاب سفیر کبیر

 

«یادت رفت بگویی خواهش” می‌کنم.»

 

«ول کن مامان. مدرسه‌ام دارد دیر می‌شود.»

 

«از اينکه می‌بینم به مدرسه اهمیت می‌دهی، خوشحالم. معلمت می‌گفت که در درس ریاضی نمره قابل قبولی نگرفتی.»

 

«پیش میاد دیگه!»

 

«مسخره‌بازی در نیاور.»

 

بت گفت:

 

«به نظر من که موضوع خنده‌داری نیست.»

 

تیم شکلکی برای او درآورد و گفت:

 

«اگر می‌خواهی یک‌چیز خنده‌دار ببینی برو در آینه نگاه کن!»

 

مری دخالت کرد و گفت:

 

«بس است دیگر، مواظب حرف زدنتان باشید.»

 

سردردش شدیدتر شده بود. تیم پرسید:

 

«مامان، بعد از مدرسه بروم زمین اسکیت؟»

‌در بخشی از کتاب سفیر کبیر می‌خوانیم

بخشی از کتاب سفیر کبیر

«یادت رفت بگویی خواهش” می‌کنم.»

«ول کن مامان. مدرسه‌ام دارد دیر می‌شود.»

«از اينکه می‌بینم به مدرسه اهمیت می‌دهی، خوشحالم. معلمت می‌گفت که در درس ریاضی نمره قابل قبولی نگرفتی.»

«پیش میاد دیگه!»

«مسخره‌بازی در نیاور.»

بت گفت:

«به نظر من که موضوع خنده‌داری نیست.»

تیم شکلکی برای او درآورد و گفت:

«اگر می‌خواهی یک‌چیز خنده‌دار ببینی برو در آینه نگاه کن!»

مری دخالت کرد و گفت:

«بس است دیگر، مواظب حرف زدنتان باشید.»

سردردش شدیدتر شده بود. تیم پرسید:

«مامان، بعد از مدرسه بروم زمین اسکیت؟»

«با این وضعی که داری؟ بهتر است زود بیایی خانه و به درس و مشقت برسی. برای یک استاد دانشگاه خیلی بد است که پسرش از ریاضی رد بشود.»

 

«چه اشکالی دارد، شما که استاد ریاضی نیستید!»

 

بت با بدجنسی گفت:

 

«مامان، تیم از دیکته هم نمره کم گرفته.»

 

تیم چشم‌غره‌ای به خواهرش رفت و گفت:

 

«تو مارک تواین را می‌شناسی؟»

 

مری پرسید:

 

«مارک تواین چه ربطی به این موضوع دارد؟»

 

«او می‌گوید که نمی‌تواند به کسی که بتواند هر واژه‌ای را فقط به یک‌شکل بنویسد. احترام بگذارد»

 

مری درحالی‌که با خود می‌گفت: امان از دست این بچه‌ها، ما که دیگه از پس آنها برنمی‌آییم. ناهار بچه‌ها را بسته‌بندی کرده و به دست آنها داد. بت رژیم گرفته بود.

 

«بت. لطفاً امروز همه ناهارت را بخور.»

 

«اين غذاها که برای نگهداری از آنها از روش‌های مصنوعی استفاده می‌شود آدم را می‌کشند. من دلم نمی‌خواهد خودم را به خاطر منافع صاحبان صنایع غذایی به خطر بیندازم|»

 

تیم ناگهان کاغذی را از میان کتاب‌های او بیرون کشید و فریاد زد:

 

«مامان. این را ببین.»

 

بت از ته گلو فریاد کشید:

 

«یا الله آن را به من بده. آن مال من است.»

 

ولی تیم درحالی‌که فرارمی کرد نامه را خواند:

 

«نامه از طرف ویرژیل است. من فکر می‌کردم تو آرنولد را دوست داری!»

 

بت درحالی‌که کاغذ را از دست او می‌قاپید گفت:

 

«بچه! تو از دوست داشتن چه می‌دانی!»

 

مری که دیگر سردردش غیرقابل‌تحمل می‌شد گفت:

 

«بچه‌ها، زود بروید به مدرسه. بگذارید به حال خودم باشم.»

 

و با بلند شدن صدای بوق اتوبوس مدرسه، بچه‌ها از خانه بیرون دویدند.

 

مری به دنبال آنها فریاد زد:

 

 

 

«صبر کنید. صبحانه‌تان را تمام نکردید.»

 

«فرصت نیست. خداحافظ.»

 

«خداحافظ مامان.»

 

«پس کت و پالتو بپوشید. بیرون یخبندان است.»

 

«پالتوم را گم کردم.»

 

و سوار اتوبوس شد.

 

مری آهی کشید و با خود فکر کرد که مادر بودن چه‌کار مشکلی است.

‌درباره‌ی سیدنی شلدون نویسنده‌ی کتاب سفیر کبیر

سیدنی شلدون (Sidney sheldon) نویسنده و فیلم‌نامه‌نویس آمریکایی سال 1917 در ایالت ایلینوی به دنیا آمد. او در 17 سالگی به لس انجلس رفت و در آنجا در یک استودیوی فیلم‌سازی مشغول به کار شد. او برای کمک به شرایط اقتصادی خانواده‌اش مشاغلی همچون گارسونی، فروشندگی کفش و… را تجربه کرد. او در دوران جنگ جهانی دوم دانشجو بود اما درس را رها کرد و در نیروی هوایی آمریکا مشغول به خدمت شد.

سیدنی شلدون پس از جنگ رسماً به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس در فاکس نیوز مشغول به کار شد و اولین بار سال 1947 برای نگارش فیلم‌نامه‌ی مرد مجرد و دختر جوان جایزه‌ اسکار را به دست آورد. او پس‌ازآن فیلم‌نامه‌های زیادی نوشت و همچنین دست به نگارش رمان زد. البته رمان‌های او هم دست‌کمی از فیلم‌نامه ندارند و از روی بیش از نیمی از آن‌ها فیلم و سریال‌های مختلف ساخته‌شده است. از میان آثار این نویسنده می‌توان به رمان‌های «عریان چهره»، «آن‌سوی نیمه‌شب»، «غریبه‌ای در آینه»، «اگر فردا بیاید»، «هیچ‌چیز جاودانه نیست»، «از رویاهایت برایم بگو» و «ترس از تاریکی» را نام برد. خود زندگینامه‌ی تو با نام «نیمه دیگر من» سال 2005 منتشر شد. سیدنی شلدون سال 2007 بر اثر ذات‌الریه درگذشت.

ترجمه‌ی کتاب سفیر کبیر به فارسی

کتاب سفیر کبیر در ایران هم مانند بسیاری از نقاط جهان با استقبال مواجه شده است و مترجمان مختلفی آن را به فارسی برگردانده‌اند. این کتاب با عنوان سفیر و با ترجمه‌ی «شرف‌الدین شرفی» در بازار کتاب ایران موجود است. این ترجمه را انتشارات سمیر سال 87 چاپ کرده است.

انتشارات درسا کتاب سفیر کبیر را با ترجمه‌ی مهگونه قهرمان عرضه کرده و در اختیار علاقه‌مندان قرار داده است. این کتاب با استقبال زیادی از جانب مخاطبان مواجه شده و به چاپ چهارم رسیده است.

 

چرا باید کتاب سفیر کبیر را خواند؟

کتاب سفیر کبیر یک رمان جذاب و مهیج است. سیدنی شلدون نویسنده‌ی توانمند آمریکایی داستان جذابی نوشته است که خواننده را مجبور می‌کند به خواندنش ادامه دهد؛ اما سفیر کبیر یک داستان ساده نیست، روایتی از اتفاقی است که هر روزه در سراسر جهان در حال رخ دادن است و هیچ‌کدام ما از پیچیدگی‌های آن چیزی نمی‌دانیم. سیدنی شلدون در این کتاب تلاش کرده است علاوه بر آنکه به مخاطبش یک خوراک هیجان‌انگیز برای مطالعه می‌دهد، آگاهی و حساسیت او را نسبت به مسائل افزایش دهد. آنچه شلدون تلاش می‌کند بگوید تفاوت پوسته‌ی اتفاقات با آن چیزی است که در ظاهر رخ‌داده است. این اتفاق در تمام زمینه‌ها ممکن است بیفتد اما در سیاست بسیار پررنگ‌تر است و البته بازی‌های سیاسی بسیار کثیف‌ترند.

کتاب سفیر کبیر در دسته‌ی کتاب‌های داستان پلیسی آمریکایی قرار دارد.

کتاب سفیر کبیر مناسب برای گروه سنی بزرگ‌سال است.

تعداد صفحات نسخه‌ی چاپی کتاب 408 صفحه است که با مطالعه‌ی روزانه 20 دقیقه می‌توانید این کتاب را در 20 روز بخوانید.

کتاب سفیر کبیر جزو کتاب‌های حجیم و بلند با موضوع داستان آمریکایی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و می‌خواهند در زمینه‌ی داستان آمریکایی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.

منبع

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن همراه