کتاب دو خواهر نوشته آسنه سیرستاد است که با ترجمه الهام سادات یاسینی منتشر شده است. این کتاب، شرح حال زندگی پدری و دو دخترش در سفر به سوریه است؛ نویسنده آن را براساس مستندات جمعآوریشده نوشته است.
این کتاب روایتی مستند و جذاب است که لحظهای خواننده را رها نمیکند و او را با خودش به دنیایی میبرد که شاید از آن اطلاعی نداشته باشد. توصیر تلاش برای زندگی و قدرت بیرحمانه داعش در این کتاب از درونمایههای اصلی است.
لیلا و آیان دو خواهر هستند که در این کتاب مسیر حرکت و زندگیشان را دنبال میکنیم
خواندن کتاب دو خواهر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به خواندن حوادث واقعی درباره جنگ سوریه پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب دو خواهر
مضان امتحان سختی بود، سالی که گذشت روزهداری مصادف بود با ماه جولای، زمانیکه خورشید بعد از ساعت ده شب غروب و چند ساعت بعد طلوع میکرد، این زمان برای تحمل گرسنگی و تشنگی طولانی است. حالا دخترها دوباره در ماه ذیالحجه، ماه زیارت خانه خدا، روزه بودند و بیشتر نماز میخواندند. در تقویم اسلامی توجه بسیاری به این ماه شده و بهترین زمان برای سفر حج است. ثواب اعمال نیک در این ماه، بیش از سایر ماههای سال محاسبه میشود.
اسماعیل، برادر سوم، کوچکتر از آیان و بزرگتر از لیلا بود، با حولهٔ حمام وارد آشپزخانه شد. او هرگاه خواهرانش را میدید که نیمهعریان هستند، برای شوخی یواشکی به سمت آنها تلوتلو میخورد و اغلب دخترها فریاد میکشیدند:
نکن! مامان، اسماعیل ما رو اذیت میکنه!
دنیای آیان نوزده ساله، اسماعیل هجده ساله و لیلا شانزده ساله از هم فاصله گرفته بود. خواهرها از این شکایت داشتند که اسماعیل مدام مشغول ورزش، گردش با دوستان و بازیهای کامپیوتری است.