تاب «سفرنامه قفقاز» دوما که در ۶۴ فصل به انضمام تصاویر ترجمه و چاپ شده، حاوی مطالبی با عناوین معلومات عمومی در باب قفقاز، از پرومته تا حضرت عیسی، از محمد دوم تا شامیل، افسران روس در قفقاز، دیوارهای عظیم قفقاز، کاروان سرای شاه عباسی، باکو، بازراها و مساجد، الوداع دریای خزر، قصر ملکه تامار، در باب کسانی که به دار آویخته شدند، حمام های ایرانی، گرجستان و گرجیان، بازار برده فروشان و … است.
دوما» در این کتاب، با قلم سحرآمیز خویش تقریبا به تمامی سوالات پاسخ داده و تصویر کاملی از قفقاز آن دوره را ترسیم کرده است. او در کتاب خود مسائل و موضوعات متنوع و گوناگونی آورده است؛ روابط محلیها با روسها، مناسبات دشتنشینان و کوهنشینان با یکدیگر و روابط هر دوی آنها با حاکمان روس، مناسبات مسیحیان و مسلمانان قفقاز، عشایر و یکجانشینان، جایگاه اقلیتهایی چون زرتشیان، مبارزات مردم قفقاز علیه سلطه روسها، شرح حال رهبرانی چون شیخ شامیل و حاجی مراد و دیگران.
در این کتاب همچنین در باب آداب و رسوم، جشنها، عزاداریها، عیدها، لباس و پوشاک، خوراک، موسیقی، معماری، زبان و نژاد مردمان قفقاز مطالب جالبی آمده است.
زمانی که «الکساندر دوما» پا به قفقاز گذاشت، هنوز نشانههای حضور فرهنگ ایرانی در منطقه باقی بود. بسیاری از بازارها، کاروانسراها، قلعهها و در کل شهرها، هنوز ساختار ایرانی داشتند و دوما در سفرنامه خود آنها را «ایرانی» خوانده است.
در پیش گفتار کتاب «سفرنامه قفقاز» الکساندر دوما آمده است: «منطقه قفقاز برای ایرانیان ناشناخته و بیگانه نیست. ایرانیان برای قرن ها به این سرزمین به عنوان بخشی از وطن نگریستنه اند و تاریخ و فرهنگ شان با مردمان قفقاز گره خورده است. ایرانیان و قفقازیان برای سالها زیر چتر حکومتهای واحد زیسته و در غم و شادی در کنار هم بوده اند. در اوایل قرن نوزدهم میلادی سیاست گسترش روسیه به جنوب سرنوشت مردمان این سرزمین را از ایران جدا کرد و آنها زیر چتر حکومت روسیه تزاری تجربه فرهنگی و اجتماعی جدیدی را آغاز کردند.
الکساندر دوما، نویسنده معروف فرانسوی در اوج تغییرات و تحولات سیاسی و اجتماعی قفقاز، یعنی نیمه قرن نوزدهم، در آن خطه حضور داشته و شاهد سیر زندگی مردمان قفقاز بوده است. وی مشاهدات و دریافت هایش از شرایط سیاسی و فرهنگی منطقه را در قالب یک سفرنامه مفصل و زیبا به یادگار گذاشته است از این رو کتاب سفرنامه قفقاز ارزش دو چندانی برای خواننده ایرانی دارد هم به عنوان یک سیاحت نامه خواندنی و جذاب و هم شرح تاریخی اجتماعی مردمان قفقاز در آن برهه حساس از تاریخ است»
غفار عبداللهی، مترجم کتاب دوما نیز در یادداشتی بر آن است:«سفرنامه قفقاز شرح دیدهها و تجربههای سفر الکساندر دومای پدر به قفقاز در نیمه قرن نوزدهم میلادی است. این برهه از تاریخ؛ بهخصوص برای ما ایرانیها، اهمیت زیادی دارد. هنگام ورود دوما به قفقاز سی سال از پایان جنگهای دوم ایران و روس و عقد معاهده ترکمنچای میگذشت. بنابراین برای ما مهم است که بدانیم بعد از تسلط روسیه بر این سرزمین، بر ساکنان آن چه گذشته است و از لحاظ اجتماعی و فرهنگی مردمان آن سامان چه شرایطی را تجربه کردهاند.
ایرادی که بر دوما میتوان گرفت، این است که وی از لحاظ حقوقی، دولت روسیه را به عنوان حاکم مشروع و قانونی و سمبل فرهنگ و مدنیت دانسته و حرکتهای مقاومتی و مبارز مردم قفقاز در راه حفظ فرهنگ و هویت – و در کل هستی خویش را – شورش و راهزنی خوانده و خود آنها را آدمکش و یاغی تلقی کرده است.
گرچه دوما در برخی از قسمت های کتاب، احساسات متمایل به طرفداری از طرف غالب؛ یعنی روسها و متحدان مسیحی آنها در منطقه را بروز داده است، ولی در کل کتاب را میتوان مشاهدات بی طرفانه و عینی یک سیاح و صاحب قلم تیزبین و آگاه در نظر گرفت. لذا این کتاب بر پژوهشگران تاریخ و فرهنگ ایران و قفقاز بسیار سودمند میتواند باشد».