سفرنامه قرن ششم/
به مقصد حج/
دسته بندی: منظوم//
برخی معتقدند که خاقانی این مثنوی را در ضمن مسافرتی که به مکه کرده، سروده و در بین راه گفته، ولی آنچه از بعض اشعار کتاب برمیآید، این است که ظاهرا باید وی بعد از سفر مکه و در شروان، به سرودن آن پرداخته باشد.
بهطوریکه خاقانی در دیباچه این مثنوی میگوید، مدتی قبل از آنکه این کتاب را تقدیم جمالالدین محمد موصلی کند، آن را منتشر ساخته و به عراق و خراسان فرستاده و دستبهدست میگشته است.
خاقانی در این مثنوی، شرح مسافرت خویش را به عراق عجم و عراق عرب بیان کرده و بعضی از علما و بزرگان این نواحی را ستوده و به مدح آنان پرداخته و ضمنا آداب و رسوم و اخلاق مردم بعضی از این ممالک را بیان کرده و در اواخر کتاب، اطلاعاتی از زندگانی خود و پدر و مادر و عمو و پسرعم خود داده و بهطوریکه در اشعار ذیل بیان میکند، این مثنوی را در مدت چهل روز، به رشته نظم کشیده و آن را به نام جمالالدین محمد موصلی کرده است:
من اینهمه گوهر از سر کلک راندم به چهل صبا در سلک این عقد چو ختم شد به نامش از وی گهر و ز من نظامش نام این مثنوی را عموم تذکرهنویسان و ارباب تواریخ، «تحفة العراقين» ضبط کردهاند، ولی خاقانی خود در آخر دیباچه نام این مثنوی را چنین بیان میکند: «و هذه تحفة الخواطر و زبدة الضمائر» و در ضمن اشعار این مثنوی نیز هیچ جا کلمه «تحفة العراقين» دیده نمیشود و شاید بهمناسبت اینکه آن را در شرح مسافرت خود به عراقین سروده، دیگران این نام را بر این کتاب، گذاشته باشند
این مثنوی در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض مقصور یا محذوف است و عده ابیات آن، به انضمام اشعاری که در نسخههای دیگر موجود بوده و در نسخه مورد تصحیح کتاب نبوده، بالغ بر 3158 بیت است. خاقانی اغلب مضامین و تعبیراتی را که در این کتاب آورده، در دیوان خود نیز آنها را بیان کرده است.