رمان سرزمین آلوچههای نارس، در زمان حکومت دیکتاتوری رومانی اتفاق میافتد. در زمانی که جو خفقان رومانی به اوج خود رسیده است. بوی فقر، رنج، فساد و مرگ در جای جای داستان به مشام میرسد و حق انتخاب و آزادی مردم به حداقل رسیده. هرتا مولر، در این روایت زندگی چهار جوان از اقلیت آلمان را به تصویر میکشد که از آزادی و وطن تهی شدهاند.
برشی از رمان: «آلوسقزنها دهقانانی بودند که دیدن آلوچه آنها را از خود بیخود میکرد. بر خلاف مقررات شروع به خوردن میکردند. به دوران کودکی بازگشته بودند، آن زمان که از درختان ده آلوچه میکندند و فرار میکردند. میخوردند نه از آنرو که گرسنه بودند، که مشتاق طعم ترش فقری بودند که بر زندگی کودکیشان سایه افکنده بود، به یاد پدر سختگیری که در برابرش سرها خمیده میشد و چشمها به زیر میافتاد.»
این رمان سرگذشت گروهی از دانشجویان زخم خورده لهستانی میباشد که در دوره دیکتاتوری نیکولای چائوشسکو، سرزمین خود را ترک میکنند و به بخارست پناهنده میشوند غافل از اینکه حکومت رومانی سایه سنگینی دارد که حتی آپارتمانهای تاریک و کثیف منطقه فقیرنشین شهر هم از آن در امان نیست.