«جزیره همدردی»، احمد حسن‌زاده

«جزیره همدردی»، احمد حسن‌زاده

از متن کتاب : «به طور شگفت انگیزی به باور مادر مرحومم ایمان دارم و این ایمان به قدری در من ریشه‌دار و عمیق است که می‌توانم بوی پدر را در میان نسیمی که از امواج دریای پارس به ساحل می آید، احساس کنم. می‌دانم دیگر هیچ وقت اسم پدر را نخواهم دید، اما احساس می‌کنم پدر در این سواحل و آبها نشانه‌هایی از خود برای من بر جا گذاشته که باید آنها را کشف کنم. آن زمان که من و برادرم کوچک بودیم و برادرم کوچک بودیم، دیگران عمق نگاه و فهم مادرم را نفهمیدند. اما گمان می کنم مادر هم در جستجوی چیزی شبیه به همین، سه سال از زندگی‌اش را در این‌جاها گذرانید، بر هر تقدیر  اگر آن چیزی را که احساس می کنم پدر برایم به جا گذاشته، در ساحل می جستم که هیچ، اگر نه، به دریا خواهم رفت.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن همراه