کتاب سیر اندیشه در بستر زمان (جلد چهارم) نوشتهٔ علیاکبر ضیایی در انتشارات بین المللی امین چاپ شده است. جلد چهارم این مجموعه مربوط به خاطراتی از مالزی است.
درباره کتاب سیر اندیشه در بستر زمان (جلد چهارم)
مالزی آغاز تحولی دیگر در سیر اندیشه در بستر زمان بود و اگر منطقه بالکان در نیمقرن اخیر دچار جنگ و خشونت علیه مسلمانان بیپناه بود، اما مسلمانان جنوب شرق آسیا پس از عبور از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی از وضعیت نسبتاً خوبی برخوردار بودند و همین رضایتمندی بهاضافه مؤلفههای بومی همچون روحیه شاد و سازگاری با محیط و قالب پذیری در محیط اجتماعی و تساهل فرهنگی و تسامح دینی سبب گردید تا آنان از زندگی مرفهتر و با صلح و آرامش بیشتری برخوردار باشند و نشانههای این امر نیز در برخوردهای کوچه و خیابان بهخوبی نمایانگر بود. خانواده من که سالها در مناطق بحرانی چون سوریه و آلبانی و بوسنی و هرزگوین زندگی کرده بود وارد دنیای دیگری شد و تجارب جدیدی را نیز در یک کشور نیمه پیشرفته اسلامی با مردمانی آرام به دست آورد. کتاب حاضر حاصل یادداشتهای نگارنده در مالزی است که در طول سالهای ۱۳۸۶ تا شهریور ۱۳۹۵ نگاشته شده است. امید است این یادداشتهای شخصی بتواند خواننده محترم را با جوانبی گوناگون از وضعیت اجتماعی و فرهنگی و دینی اقوام مسلمان در جنوب شرق آسیا آشنا سازد و دیدگاههای نگارنده در باره این اقوام در کتابی تحت عنوان قومیتهای مسلمان در جنوب شرق آسیا به انضمام جریانشناسی جماعت اسلامی، القاعده و داعش در ۶۶۲ ص در تهران سال ۱۳۹۶ منتشر شده است.
کتاب سیر اندیشه در بستر زمان (جلد چهارم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به سفرنامه و زندگینامه پیشنهاد میشود.
مریضی سخت در مالزی
در زمستان سال ۱۳۸۸ بود که سرمای سختی خوردم و حال خوشی نداشتم. نه حال نوشتن برایم مانده بود و نه حال تفکر و اندیشیدن. در آن ایام آزمایشهای متعددی را انجام دادند که ممکن بود با خطر جدی مرگ روبرو شوم. همه خواب و خیالها و آرزوها بر باد رفت و مانند کسی که از خواب سنگین بیدار شده است با نگاهی دیگر به اطراف مینگریستم. در این مریضی فهمیدم که با ابزار عقل نمیتوان در ماوراء عقل به غواصی پرداخت.
مالزی در سال ۱۳۸۹
در مالزی ایام بسیار خوش و ناخوش داشتیم و از مهمترین وقایع این سال فارغالتحصیلی فرزندم از دانشگاه ام ام یو و ورود پسرم به دانشگاه یو ام و اخذ مدرک دکترای خودم از دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی و تجارب مفید همسرم در برخورد با مشکلات زندگی بود. در این سال روحیه ناامیدی و یأس زیادی بر همه ما مستولی شده بود و فشارهای مالی زیادی نیز بر من وارد میگردید. البته بدیهی است که این فشارها بهصورت مستقیم بر تکتک اعضای خانواده نیز احساس میشد و ذخیره مالی من نیز که از محل فروش ملک شخصی در مشهد تأمین میشد به اتمام رسیده بود و به جز حقوق دانشگاه منبع مالی دیگری نیز در دست نداشتیم. تحمل این سختیها به همراه صبر و استقامت و همراهی صمیمانه همه اعضای خانواده با مشکلات سبب شد تا ایام ناخوشی به خوشی تبدیل و موفقیتهای علمی نصیب اعضای خانواده گردد.