کتاب «باران در جزیره» نگاشته عباس فلاحزیارانی رزمنده اهل روستای زیاران شهرستان آبیک
فلاحزیارانی حدود 25 ماه طی دوران دفاع مقدس در جبهه و صحنههای دفاع از دین و میهن اسلامی حضور داشته که در قالب کتابی با عنوان «باران در جزیره» خاطرات رشادتها و ایثارگریهای ایثارگران و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس را به رشته تحریر در آورده است.
هدف از چاپ کتاب «باران در جزیره»، زنده یاد و خاطره عزیزانی است که تمام هستی خود را بر کف دست گرفتند و در مقابل یک تجاوز همه جانبه و ناجوانمردانه صفآرایی کردند.رزمندگان و ایثارگران، جان شیرین خود را در آماج انواع سلاحها قرار دادند تا نقشه شوم شیاطین آن زمان نقش بر آب شود و جان خود را فدا کردند تا مردم مسلمان ایران سرافکنده نباشند.در لابهلای خاطرات ذکر شده در کتاب «باران در جزیره» میتوان تا حدودی تاریخ جنگ و شیوههای نبرد رزمندگان اسلام و تأثیر گذشت و ایثار را در رسیدن به اهداف مقدس مشاهده کرد.در کتاب مذکور به وقایع دوران دفاع مقدس از آغاز اعزام تا اردوگاههای آموزشی و آمادگی لازم پیش از عملیات نظیر شناسایی مواضع و تجهیزات و میادین مین دشمن، باز کردن معابر در میادین مین و تجهیز نیروها به سلاح و تجهیزات مورد نیاز پرداخته شده است.
بخش مهمی از نوشتار کتاب به رشته تحریر در آوردن مشاهدات عینی نویسنده از روحیات و حالات معنوی، نگاه آگاهانه و با معرفت بالای رزمندگان به مقوله دفاع و گذشتن از جان شیرین خود در مقابل اهداف والا و بلند آنان بوده است.
بخش دیگری که در این کتاب از اهمیت بالایی برخوردار است، به نمایش گذاشتن اعتقادات پاک و مقدس رزمندگان در صحنههای عملیات است که معرفتها و اعتقادات آنان را هر یک به گونهای با ایثار جانشان امضا کردهاند که به رشته تحریر در آمده است.
بیان این مطلب خالی از لطف نیست که جنگ به عنوان یک پدیده زشت و ناپسند مورد تنفر تمام عقلای بشر است، اما دفاع مشروع در مقابل تجاوز بیرحمانه حق تمام ملتها است و افتخار رزمندگان و رزمنده اهل روستای زیاران در هشت سال نبرد در دفاع مشروع از دین و ناموس و وطن عزیز بوده و به حق ایثارگران هشت سال دفاع مقدس همانند خورشید فروزانی در آن دوران درخشیدند. حال و هوای جبهه را شاید نتوان به تصویر کشید، اما بیان خاطرهها در کتاب «باران در جزیره» شاید تا حدودی بتواند خواننده را به آن فضا ببرد.بچههای رزمنده ساعاتی پیش از آغاز عملیاتها به راز و نیاز میپرداختند و زمانی که از دریچه خاطرات می نگریم، متوجه میشویم که هر کسی در عالم خودش با خدای متعال درددل میکند.به تجربه در جبهههای نبرد حق علیه باطل مشاهده شد که در عملیاتهای قبل صدها و بلکه هزاران نفر بدنشان تکهتکه شده اما رزمندگان مصمم و با اراده در راه هدف ثابتقدم ایستاده تا ساعتی دیگر به صف دشمن بزنند.یکی وصیتنامه مینویسد، دیگری دست در گردن رفیقش دارد و با گریه التماس دعا دارد؛ یا در هنگام درگیری در بین رگبار بیامان انواع تیربارها آر.پی.جی را به دوش میکشد و به جلو میدود تا نکند موشکش به خطا رود.
در بخشی از کتاب «باران در جزیره » نویسنده اشاره کرده که عدهای که برای رفتن بر روی میدان مین باز نشده، صف کشیدهاند و میدانند تا دقایقی دیگر پیکرشان تکه پاره میشود اما مصمم از هم سبقت میگیرند را چگونه میتوانی مجسم کنی.
در بخش دیگری آمده است، «باید بودی و میدیدی در آن دل سیاه شب و در آن آتش بیامان مسلسلها چه عارفانه و عاقلانه مرگ سرخ را انتخاب میکردند به امید اینکه قانون اسلام بر کشومان حاکم شود و … افسوس که قلم چون من نمیتواند یک از هزار آن صحنههای شکوه و ایثار را به تصویر کشد.
اما هنرشان این شد که مکر شیطان را دریده و عزت را به ما هدیه کردند تا ما که وارث خون آنها هستیم این مملکت را چگونه اداره کنیم!!!.
کتاب «باران در جزیره» نگاشته عباس فلاحزیارانی با همکاری بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس به زیر چاپ رفته است.