خارج از پروتکل، روزنوشت یکهفتهای نویسنده از همراهی با تشکّل مردمنهاد «طبیب مسیر» در سفر لبنان است. گروه طبیب دوَّار بودند و من دوربینی کنار دستشان، تا آنچه میکنند را ببینم و ثبت کنم. اما پایههای دوربینم را ثابت نگه نداشتهام. این میان، چرخیدهام، در خاطرات دور و نزدیک خودم. در احوال آدمهایی سرک کشیدهام که از زبانشان کم میفهمیدم و در تاریخ شهر و کشوری دقیق شدهام که نامش در تاریخ معاصرمان پرتکرار بوده است.
لبنان پیش از حزبالله برای من- و شاید ما- یادآور فریادهای امامموسیصدر است. لبنان در ذهن من، با تایپوگرافی کتاب لبنان، نوشتۀ مصطفی چمران، تداعی میشود. لبنان برای من آخرین نقطۀ روی زمین است که قدمهای حاجاحمد متوسلیان را به خودش دید. من پیش و بیش از آنکه از طبیبهای مسیر بگویم، از رابطهای گفتهام که در ذهن و احساس خودم با بیروت برقرار کردم.
در دیداری که با سفیر وقت ایران در بیروت داشتیم، او گفت: «سفر شما خارج از پروتکلهای رسمی بود.» عنوان کتاب را از همان جا برداشتم. «طبیب مسیر»، خارج از پروتکلهای رسمی رفته بود لبنان، تا کمکرسان محرومان لبنانی باشد، در جنوب بیروت و در بعلبک و در نبطیه. اینطور میخواست بیاعتباری مرزها را نه به هیچ سیاستمداری که به مردمان محروم لبنان نشان دهد. ما فرصت دیدار هیچ مقام رسمی لبنانی را نداشتیم اما در خاطر بچههای یتیم پرورشگاه امامعلی(ع) ماندیم و رسالت طبیب مسیر همین بود.