در تاریخ انقلابهای بشردوستانه چهرهی هیچ انقلابی دیگری بهاندازهی چهرهی ارنستو چهگوارا شناختهشده نیست. عکس چهگوارا نهتنها در آمریکای جنوبی بلکه در تمام جهان نمادی برای صلح و آزادی است. چهگوارا شخصیت ویژهای داشت و هرکسی را که میدید تحت تأثیر قرار میداد. کتاب پیش رو دارید خاطرات این نویسنده از عملیاتی است که در بولیوی انجام داده است. خواندن خاطرات این شخصیت نهتنها در شناخت او مؤثر خواهد بود، بلکه اطلاعات مفیدی دربارهی جنگ بولیوی هم در این کتاب بیانشده است که سبب آشنایی بیشتر با این جنگ میشود.
کتاب خاطرات بولیوی نوشتهی ارنستو چهگوارا است. این کتاب برای نخستین بار در سال 1968 منتشر شد.
«چه، در دورۀ فعالیت چریکیاش عادت داشت روزنگارهایش را بهدقت در یک دفتر یادداشت خصوصی ثبت کند، راهپیماییهای دراز، از روی زمینهای ناهموار و دشوار گذر، در وسط جنگلهای مرطوب، هر وقت نیروی رزمی، که همیشه زیر بار سنگین کولهپشتیها و مهمات سلاحهای خود خمشده بودند، یا وقتی اردو میزدند، چه را میدیدی که دفتر یادداشت کوچکی درمیآورد و با دستخط نسبتاً ناخوانای یک پزشک تند تند یادداشتهایش را بهدقت مینوشت. در پی انقلاب کوبا، ارنستو چهگوارا به دنبال رویکرد عملگرایانهی وقت، در سفری مخفیانه در سال 1966 به امید برانگیختن حس انقلابی در سرزمینهای آمریکایی جنوبی به بولیوی عزیمت کرد.»
کتاب خاطرات بولیوی در چهار بخش نوشتهشده است.
بخش اول: فیدل کاسترو: مقدمههای ضروری
بخش دوم: روزنگارهای بولیوی
بخش سوم: نیروی چریکی
بخش چهارم: یادداشتهایی در شرح احوال
امروز مرحله تازهای شروع میشود. شب بود که به کشتزار رسیدیم. سفر خیلی خوبی بود. بعد از ورود، به فراخور تغییر قیافه دادیم. من و پاچونگو از راه کوچابامبا ارتباطهایی گرفتیم و با جیپ دو روز سفر کردیم، در دو خودرو.
به کشتزار که رسیدیم، لنگ کردیم و برای اینکه بدگمانی زمیندار مجاور را برنینگیزیم با یک خودرو سفر کردیم، او پچپچ میکند که گویا کار ما صرف تولید کوکائین میشود. عجیب اینکه توماینی وصفناپذیر قرار است متصدی داروهای گروه باشد.
وقتی او در سفر دوم سواره وارد کشتزار شد، بیگوتس، که تازه به هویت واقعی من پی برده بود، کم مانده بود توی دره برود، جیپ را که لب پرتگاهی گیر کرد همانجا گذاشت. ناچار شدیم حدود بیست کیلومتر پیاده گز کنیم، حوالی نصف شب، به کشتزار رسیدیم که سه کارگر از حزب در آن به سر میبردند.
بیگوتس نشان داد که حاضر است با ما همکاری کند، بیاینکه کاری به حرکت حزب داشته باشد، اما او به مونهه وفادار است، به او احترام میگذارد و ظاهراً دلبسته اوست. به گفته او، رودولفو هم همین احساس را دارد و کوکو نیز، اما ما باید سعی کنیم حزب تصمیم بگیرد به مبارزه بپیوندد. من از او درخواست کردم تا بازگشت مونهه – که به بلغارستان سفر میکند – به حزب اطلاع ندهد و به ما کمک کند، در هر دو مورد موافقت کرد.
ارنستو چهگوارا پزشک، چریک، سیاستمدار، نظریهپرداز و یکی از مهمترین چهرههای کشور آرژانتین و یکی از کلیدیترین شخصیتهای انقلاب کوبا متولد 14 ژوئن 1928 است. او پنجمین فرزند از یک خانوادهی اشرافزادهی آرژانتینی بود که تبار او باسک و ایرلندی بودند. پدر چهگوارا دربارهی فرزندش مینویسد: «به یاد داشته باشی آنچه در رگهای فرزند من جریان دارد، خون شورشیان ایرلندی است.»
چهگوارا دانشجوی رشتهی پزشکی بود، و در دوران دانشجویی خود به آمریکای جنوبی سفر کرد و با دیدن فقر و گرسنگی و بیماری روحیه مبارزه و آزادیطلبی در وی بیدار شد. چهگوارا سفرش به آمریکای جنوبی را با موتورسیکلت شخصیاش انجام داد و کتابی به نام خاطرات موتورسیکلت دارد که در آن خاطرات خود از سفرهایش را نوشته است. خواندن این کتاب را به همهی خوانندگان فیدیبو پیشنهاد میکنیم.
چهگوارا در دوران زندگی خود به کشورهای زیادی سفر کرد و در آنها فعالیتهای سیسی خود را ادامه میداد. او در سال 1964 بهعنوان سخنران در مجمع سازمان ملل حاضر شد و به نمایندگی از کشور کوبا سخنرانی کرد. سخنرانی او در سازمان ملل یکی از بهیادماندنیترین سخنرانیها بود. او در بخشی از این سخنرانی میگوید: «کوبا به اینجا آمده است تا موضع خود را دربارهی مهمترین مسائل مورد مناقشه اعلام کند و این کار را با احساس مسئولیت تمام و تا جایی که امکان دارد، از این تریبون به انجام خواهد رساند و درعینحال، گفتاری از سر صداقت و راستی خواهد داشت… باید شاهد خانهتکانی و حرکت رو به جلوی این مجمع باشیم. … باید مجمع عمومی نوزدهم در تاریخ سازمان ملل همواره برجسته شود و در یادها بماند. ما برای این هدف تلاش میکنیم. احساس میکنیم که حقداریم و متعهد به انجام آن هستیم، زیرا کشور ما یکی از نقاط پُر اصطکاک جهان امروز است. جایی که اصول حاکم بر استقلال کشورهای کوچک در آن، همهروزه بلکه هر دقیقه، به معرض آزمایش درمیآید… برای بقا، شروع دیگری هم هست: حفظ وحدت ملی، ایمان و قاطعیت در دفاع از کیان کشور و انقلاب. ….. نمایندگان محترم! به استحضارتان میرسانم که این شروط در کوبا وجود دارد. یکی از مسائل مهمی که مجمع باید به آن بپردازد و برای ما اهمیت خاصی دارد که برای آن راهحلی بیابیم، همزیستی مسالمتآمیز بین دولتهایی است که نظام اقتصادی و اجتماعی متفاوتی دارند.»
چهگوارا در اوایل اکتبر سال 1967 در بولیوی طی عملیاتی که سازمان سیا طراحی کرده بود، دستگیر شد. او در هشت اکتبر دستگیر شد و چند روز بعد به ضرب گلوله کشته شد.
توضیح از : سایت