سفرنامه قاجاری/
به مقصد ایران/
دسته بندی محتوایی: اجتماعی//
کتاب سفر به قلب تالش بخشی از سفرنامه یک فرانسوی به نام گابریل بونوالت در سال ۱۸۸۸ است که علاوه بر روایت مشاهدات و دیدههای نویسنده، با تصاویری از نقاش همراه نویسنده آلبرت پپین مزین شده، توسط مرتضی زینعلی و واحد ناوان ترجمه شده است.
او سفر خود را از بندر مارسی شروع میکند و از طریق دریا خود را به تفلیس می رساند و سپس با سفری زمینی و عبور از مسیر سالیان ، لنکران ، آستارا و نیز اقامتی کوتاه در مرکز قدیمی تالش، یعنی دهانهی رودخانه کرگانرود، از طریق اسالم و شفارود خود را به رشت و منجیل میرساند و از آنجا از راه تهران به مقصد نهایی در پامیر حرکت میکند.
این سفرنامه حدود ۷۵ سال پس از عهدنامه ننگین گلستان و ۶۰ سال پس از عهده ننگین ترکمنچای نوشته شده و همسایه شمالی ایران نیز اتحاد جماهیر شوروی است. با بررسی و تطبیق تاریخی چنین یافتیم که حاکم ایران در این دوره ناصرالدین شاه قاجار و حدود ۱۷ سال قبل از انقلاب مشروطه ایران در دورهی مظفرالدین شاه قاجار است.
نویسنده نزدیک به یکونیم قرن پیش نکات بسیار زیبا و جالبی از طبیعت بکر، وضعیت سیاسی و اجتماعی و زندگی در قفقاز تا رشت بویژه وضعیت حکمرانی خانکرگانرود تالش و مردمانش، تنگنای اقتصادی و بی عدالتیها را تشریح کرده است.
در بخشی از سفرنامه، خان تالش از بونوالت در مورد ژنرال مک ماهون و فرانسوا گروی (دو رئیسجمهور سالهای ۱۸۷۵ تا ۱۸۸۷ فرانسه) سوال میکند که این موضوع به علاوه رفتارها و سبک زندگی او و اطرافیانش نشان از کنجکاوی و تمایل حاکمان وقت نسبت به زندگی مردم کشورهای اروپایی است اما برای عوام زندگی به شکلی دیگر و بسیار دردناک است.
این وضعیت اسفبار زندگی در دوره قاجاریه بود که مدتی بعد سبب شعلهور شدن خشم آنها در انقلاب مشروطه و به آتش کشیدن کاخ سردار امجد در تالش شد. برای توصیف گوشهای از زندگی مردم در آن دوره از زبان ملازم بونوالت با اشاره به گاوها چنین آمده است:
اوضاع آنها بهتر از این مردم است؛ میروند و هرجا بخواهند تغذیه میکنند. وقتی علف در یک جا تمام شود به سراغ جای دیگری میروند. این مردم نمیتوانند چنین کاری کنند. حقیقتاً در این کشور گاو و گوسفند بودن بهتر از آدم بودن است.
در نهایت این کتاب ایرانیان را با بخشی از اقلیم منطقه، حکمرانی، آداب و رسوم و رفتارهای هم وطنان در زمان قاجاریه در شمال غرب کشور آشنا میسازد. به ویژه آن که کتاب حاضر، توسط یک غیرایرانی نگاشته شده و از این بابت حب و بغضها و غلوهایی که معمولا در توصیف فرهنگ و سنن بیان میشود، در این نوشته ها جایی ندارد.