علّامه شیخ محمدحسین کاشفالغطاء نویسندهٔ کتاب بندبندِ سرگذشتم، (برادر آیتالله حاج شیخاحمد کاشفالغطاء مرجع تقلید مشهور) اهل نجف، شاگرد حامی و دستیار خاص آیتالله العظمی سیدمحمدکاظم طباطبایییزدی و نیز وصی شرعی و قانونی و لاجَرَم یار اسرار ایشان بودند. این کتاب گوشهای از اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران عراق و منطقه خاورمیانه را در مقطع میان مشروطه و کودتای ۲۸ مرداد را در قالب خاطرات سفر نشان میدهد.
از مقدمه کتاب : جای شگفتی نیست اگر آن پیشوای سفر کرده ی مجاهد مصلح را از آشکارترین مصداق های این آیهی کریمه بدانم. او بی تردید از جمله پیشوایانی بود که زندگی خود را وقف دفاعی بی مانند و اخلاصی راستین کردند تا پرچم توحید و اتحاد مسلمین را برافراشتند و به هر شیوه کوشیدند که دعوتگر خدا پرستی باشند.زندگی اش از نخستین دهه بی همتا بوده است.در دهه ی اول زنگی اش سخت مشتاق عربی دانی شد. نخستین تالیف او کتابی به نام العقبات العنبریة فی الطبقات الجعفریة در دو مجلد ضخیم بود که نوشته ای درباره ی ادبیات،تاریخ و سرگذشت هاست.دانشوران و ادبیان بزرگی در نگارش های خود به آن تکیه داشته اند.در دهه ی دویّم زندگی اش به فراگیری مقدمات و سطوح درس های حوزوی پرداخت که شامل ادبیات،بلاغت،نحو،منطق و ریاضیات است تا راه گشای او برای آموختن فقه و اصول باشد. به این روش تا دهه چهارم زندگی اش درس خواند و همواره در این فنون از همدرسان خود برتر بود.
وقتی از مسائل علمی سخن می گفت خستگی و ماندگی نمی شناخت بی آنکه از پیش مهیا شود دو ساعت یا پیش تر، یک نفس،شیوا و زیبا ، سخنان سازنده میگفت و صنعت بسیار از بلاغت،فصاحت و بیان در عبارت مکرد؛بی هیچ درنگ و لکنتی و بی هیچ گیر و توقفی. شاهد این مدعا سخنرانی هایش در نجف،کوفه،قدس و دیگر جاهای دنیای اسلام
است. در راستگویی چنان دلبر و به حق گویی چنان پایبند بود و آزار دشمنانش را به جان می خرید که حتی افراد یکدنده از پس او بر نمی آمدند.
آنچه از خطبه ها و موعظه های ارزشمندش به چاپ رسیده گواه این سخن است.
سال ۱۳۲۸ ه ق یعنی دهه سوم زندگی اش کتابی نوشت و نامش را الدعوه الاسلامیه الی مذهب الامامیه گذاشت اما همین که در آمد توقیف شد و نسخه هایش را جمع کردند.ماجرایش را در این کتاب خواهیم خواند. اراده اش سستی نگرفت و به باز تالیف و تغییر ساختار آن کتاب پرداخت. این بار نامش را الدین و الاسلام او الدعوه الاسلامیه نهاد.
سال ۱۳۲۹ ه ق عازم حج گردید.احساسات دینی سراپایش را گرفته و دلش را برانگیخته بود.با عزمی راسخ مهیای زندگی معنوی خود گردید.سیر و سلوک را با حج آغاز کرد.مادرش و جمعی از دانشوران و شخصیت های دینی در آن سفر همراهش بودند.سفرنامه ای سرشار از دانش و معرفت نوشت و نامش را نهزه السفر و نزهه السمر گذاشت.پس از ادای مناسک، قصد بازگشت به نجف داشت که ناگهان به دلش افتاد از چند کشور دیدن کند.راهی شام، لبنان و مصر شد. نزد شیخ احمد عارف الزین که بود دو کتابش الدین الاسلام و المراجعات الریحانیه را چاپ کرد و تحقیق چند کتاب را به انجام رساند مانند: سحر بابل و سجع البلابل سروده ی سید جعفر الحلی، الوساطه بین المتنبی و خصومه نوشته قاضی جرجانی و نیز دیوان فقیه علامه السید الحبوبی.
در صیدا چند سال ماند و یکسره به تحقیق و پژوهش پرداخت. آنجا که بود با دانشوران،ادیبان و سیاستمداران بسیاری آشنا گردید. سپس راهی مصر (قاهره) شد.سفر پرباری بود و با دانشوران و ادیبان مصری همنشینی کرد.بزرگ ترین شان شیخ محمدبخیت الحنفی رئیس الحقانیه (اداره دادگستری) و مفتی دیار مصر بود که سال ۱۳۴۵ ه ق وفات یافته است. همچنین با جمعیت الشّبان المسلمین آشنا شد که هسته ی اولیه ی اخوان المسلمین بود و با شیخ سلیم البشری المالکی رفیق شد. …
اهمیت کتاب
بی شک اهمیت این کتاب چنان است است که یکی از منابع تاریخ معاصر علمی،ادبی و سیاسی نجف خواهد شد.اهمیتش در این ویژگی هاست؛
_مدخلی بر دایره المعارف امام کاشف الغطاء است که با همکاری مرکز عالی علوم و فرهنگ اسلامی و مدرسه ی دینی و کتابخانه ی کاشف الغطاء چاپ خواهد شد.
_جایگاه علمی مولف را در زمینه های فقه و اصول ،فلسفه،ادبیات،تاریخ و دیگر علوم نشان میدهد.او زمانی به تاریخ نویسی پرداخت که تنها یازده سالش بود.
_مرحوم مولف،ماجرای دهه های اول تا هشتم زندگی اش را (تا چهارسال پیش از وفاتش) در این کتاب بازگو می کند.
_این کتاب پنجره ای به سوی بخشی از وضعیت علمی،ادبیات و سیاسی نجف و دانشوران ،ادبا و اندیشمندان نجف است که رویداد ها را با شیوه ای دلکش و بیانی روشن بازگو میکند.
_نویسنده ی این زندگی نامه،دانشمندی برجسته و مرجعی بزرگ است که نمیخواسته تنها یک دانشور فقه و اصول شود بلکه اراده کرده بود تا از تاریخ سازان روزگار باشد.او یکی از چیره ترین خطبای اسلام،اندیشمندی بزرگ و فیلسوفی کم نظیر است که تاریخ را از وسیع ترین دریچه هایش نگریسته،به روش صلاح و اصلاح قلم میزند و میخواهد به بالاترین اهداف ترقی نائل آیند.