«آواز پر جبرئیل»، اثر حکیم شیخ شهاب‌الدین سهروردی

«آواز پر جبرئیل»، اثر حکیم شیخ شهاب‌الدین سهروردی

«آواز پر جبرئیل»، اثر حکیم شیخ شهاب‌الدین سهروردی

آواز پر جبرئیل، یکی از آثار کلاسیک ادبیات فارسی به شمار می‌رود که شهاب‌الدین سهروردی در آن عناصر مهم و اساسی معرفت شناسی خود را از دیدگاه حکمت الهی شرح می‌دهد و سپس به نقد و بررسی آن‌ها می‌پردازد.

آواز پر جبرئیل اثری رمزآلود و شنیدنی درباره فردی است که به دنبال حقیقت می‌گردد. او به عبادتگاه صوفیان می‌رود که دو در دارد، یکی از درها به روی شهر و دیگری به روی صحرا باز می‌شود.

فرد طالب حقیقت به سمت دری می‌رود که به صحرا باز می‌شود، در آن‌جا با دو پیر روحانی دیدار می‌کند و درباره‌ی علت خلقت، مقامات طریقت و خطراتش پرسش‌هایی از آنان می‌کند. در بین آن‌ها درباره‌ی عناصر اساسی تعالیم اشراقی و آداب ورود به طریقت نیز صحبت‌هایی می‌شود که برای درک راز و رمزهای قرآنی ضروری است.

سهروردی فیلسوف نامدار ایرانی است که در فلسفه و تصوف در جهان بی‌مانند است. او کتاب‌های زیادی به نگارش درآورد، اما برجسته‌ترین اثری که می‌توان برای شناخت افکار او نام برد کتاب حکمته الاشراق است. او بنیان‌گذار منطق اشراقی بود و طرفداران زیادی داشت. وی یکی از شاهکارهای منطق به نام منطق اشراقی را در مدت زمان محدودی نوشت و بعدها به القابی هم‌چون شهاب‌الدین، شیخ مقتول، شیخ اشراق و شیخ شهید معروف شد.

بخشی از کتاب:

پرسیدم، که این پیران که (بر) بالای تو نشسته اند، چرا ملازمت سکوت می‌نمایند؟

جواب داد، که از بهر آنکه، شما را اهلیت محاورت ایشان نباشد. من زبان ایشانم و ایشان در مکالمت اشیاء تو شروع کنند. رکوه یازده تو دیدم در صحن افکنده و قدری آب در میان آن، و در میان آب ریگچه‌ای مختصر متمکن شده و بر جوانب آن ریگچه جانوری چند می‌گردیدند و بر هر طبقه ازین رکوه یازده تو از طبقات نه گانه بالای آن را انگله نشانده، الا بر طبقه دوم که انگل‌های نورانی بسیار بود، بر نمط و نهاد ترک‌های مغربی صوفیان و طبقه نخستین هیچ انگله نداشت و با این همه این رکوه از گوئی گردتر بود و دری نداشت و در سطوح آن هیچ فرجه و رخنه نبود و این اطباق یازده گانه رنگ نداشت و از غایت لطافت آنچه در مقعر ایشان بود محتجب نمیشد و نه توی بالا را هیچ سوراخی نمی‌شایست کردن. و لیکن دو طبقه زیرین به سهولت می‌شایست دریدن.

پرسیدم شیخ را، که این رکوه چیست؟

گفت بدان که، توی اول که جرمش از همه عظیم‌تر است از جمله اطباقه؛ او را آن پیرای ترتیب و ترکیب کرده است که بر بالای همه نشسته است و دوم را، دوم، همچنین تا بمن رسد، این اصحاب و رفقای نه گانه، این نه تو را حاصل کرده‌اند و آن فعل و صناعت ایشان است و این دو طبقه زیرین را با جرعه آب و سنگ ریزی در میان، من تحصیل کرده‌ام. و چون بنیت ایشان قوی‌تر بود، آنچه صناعت ایشان است متمزق و مثقوب نمی‌گردد و لیکن آنچه صناعت من است آن را تمزق توان کرد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن همراه