كتاب حاضر خاطرات مرحوم پروفسور غلامحسین بیگدلی است كه از دوران كودكی و فراز و نشیبهای زندگی وی از خدمت در دربار پهلوی تا فعالیت در حزب توده، فرار به اتحاد جماهیر شوروی، اسارت در زندانهای استالینی، آزادی از زندان، تحصیل در باكو تا درجه فوقدكترا و در نهایت بازگشت به ایران را دربرمیگیرد.
كتاب حاضر خاطرات مرحوم پروفسور غلامحسین بیگدلی است كه از دوران كودكی و فراز و نشیبهای زندگی وی از خدمت در دربار پهلوی تا فعالیت در حزب توده، فرار به اتحاد جماهیر شوروی، اسارت در زندانهای استالینی، آزادی از زندان، تحصیل در باكو تا درجه فوقدكترا و در نهایت بازگشت به ایران را دربرمیگیرد.
تاریخ شفاهی یکی از مهمترین منابع مطالعات تاریخ معاصر است. این تاریخ دربردارندۀ خاطراتی است که در ذهن و یاد شاهدان و حاضران رخدادهای مهم اجتماعی بر جای مانده است و مراکز اسنادی بنا بر وظیفۀ مهم ثبت و ضبط این خاطرات، هر یک به گونهای به گردآوری بخشی از تاریخ شفاهی همت میگمارند. معاونت اسناد ملی سازمان اسناد كتابخانه ملی نیز در راستای وظیفه فراهمآوری اسناد ملی، درگفتوگو با افرادی كه نقش یا حضوری مؤثر در یک یا چند عرصه اجتماعی داشتهاند، خاطرات آنها را به عنوان بخش مهمی از تاریخ ثبت و ضبط میكند و با موافقت مصاحبهشوندگان آنها را در اختیار علاقهمندان قرار میدهد. كتاب حاضر خاطرات مرحوم پروفسور غلامحسین بیگدلی است كه از دوران كودكی و فراز و نشیبهای زندگی وی از خدمت در دربار پهلوی تا فعالیت در حزب توده، فرار به اتحاد جماهیر شوروی، اسارت در زندانهای استالینی، آزادی از زندان، تحصیل در باكو تا درجه فوقدكترا و در نهایت بازگشت به ایران را دربرمیگیرد.
در بخش اول کتاب، تاریخچهای از ایل بیگدلی شاملو آمده است. این ایل از آسیای مرکزی به ایران کوچیده و یکهزار سال است که ایرانی شدهاند و از عوامل مؤثر در تأسیس حکومت صفویه و کمک به بقای حکومت صفوی میباشند.
وقتی رضاخان وارد فوج قزاق شد، با پدربزرگ غلامحسین ـ که از درجهداران فوج قزاق بود ـ آشنا شد و این آشنایی تا به حکومترسیدن پهلویها در ایران ادامه یافت و عموی غلامحسین، اسلحهدارباشی و از ملازمان رضا شاه گردید. بدین وسیله غلامحسین به دبستان نظام ـ که مخصوص طبقات بالای جامعه و اشراف بود ـ راه یافت. وی دوست و همکلاسی و ملازم علیرضا پهلوی، پسر دوم رضا شاه شد. او مدت کوتاهی آجودان مخصوص اشرف شد، ولی به دلیل بیبند و باری اشرف، از این سمت کناره گرفت و سرانجام برای اعتراض به رفتارهای ناپسند علیرضا و اشرف، از دربار رانده شد.
وی در سال 1322 با خواندن مطبوعات مارکسیستی، به حزب توده پیوست. در 25 مرداد 1324 همراه با جمعی دیگر از افسران حزبی دستگیر شد. نخست دستور تیرباران این افسران داده شد؛ ولی با وساطت و نفوذ خانوادههای آنها در دربار، از تیرباران رهایی یافتند. غلامحسین بیگدلی به مدت 5 ماه همراه با دیگر افسران تودهای به کرمان تبعید و در آنجا زندانی گردید. البته به توصیۀ نزدیکانش، رفتار زندانبانان با آنها خوب بود و حتی حقوق و مزایا دریافت میکردند.
غلامحسین بیگدلی در این کتاب بیان کرده که نظام کمونیستی، در صدد تحلیل بردن فرهنگ ملیتهای مختلف در شوروی به نفع فرهنگ روسی بوده است. در تمام امور تحصیل و مکاتبات امور دفاتر ازدواج و طلاق میبایست به زبان روسی انجام میشد. به مردم جمهوریهای شوروی، کار زیاد و بیگاری تحمیل میکردهاند و حاصل دسترنج آنها به یغما میبردهاند. در شوروی چهل میلیون زندانی بوده که غالب آنان هرگز به وطن خود برنگشتهاند؛ زیرا حق بازگشت نداشتهاند و در همان سیبری تشکیل خانواده میدادهاند. فرزندان این زندانیان ـ که از ملیتهای مختلف بودهاند ـ از این زندانیان گرفته میشده و تحت آموزههای فرهنگ و زبان روسی قرار میگرفتهاند و از پیشینۀ فرهنگی و مذهبی خود بیگانه میشدهاند و بدین ترتیب، نسلی بیهویت با ملیت جدید در جهت اهداف حزب کمونیست به وجود میآمده است.
غلامحسین بیگدلی ـ که از فرار به شوروی پشیمان بود ـ بارها تصمیم گرفت به ایران بازگردد؛ اما ترس از حکومت پهلوی مانع این بازگشت میشده است. سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی و فرار شاه، تقاضای بازگشت به ایران کرد که با موافقت دکتر سنجابی، وزیر خارجۀ وقت ایران در هفدهم مرداد 1358 همراه با خانوادهاش به ایران بازگشت و به مدت دو سال در دانشکدۀ ادبیات فارسی دانشگاه تهران و ابوریحان تدریس کرد. غلامحسین بیگدلی سرانجام به علت مشکل قلبی، در 25 مرداد 1377 چشم از جهان فروبست.
فهرست مطالب کتاب بدین قرار است:
بخش اول: در ایران (1297 ـ 1325 ش)
فصل اول: ایل بیگدلی
فصل دوم: رضاخان و روی کارآمدن خاندان پهلوی
فصل سوم: رجال و شخصیتهای دورۀ رضاشاه
فصل چهارم: من و حزب توده
بخش دوم: در شوروی (33 سال دوری از وطن)
فصل پنجم: سراب خوشبختی
فصل ششم: تبعید به سیبری
فصل هفتم: مشاهداتی از شوروی
فصل هشتم: بازگشت به وطن