«هدایه السبیل و کفایه الدلیل» که به نام سفرنامه فرهاد میرزا مشهور است، کتابی است به زبان فارسی که موضوع آن گزارش دقیق و روزانه سفر نویسنده به مکه معظمه است.
تالیف این کتاب از چهارشنبه هفتم شعبان سال ۱۲۹۲ ق. آغاز و روز پنج شنبه دوم ربیع الثانی سال بعد (به مدت ۲۳۳ روز) به پایان میرسد.
کتاب دارای یک مقدمه و نیز یک اختتام و یک تکمله به قلم مولف و فاقد فصل بندی و تبویب است. محتوای کتاب تنها بر اساس نام شهرها و اماکنی که مولف به آنها سفر کرده، تنظیم گردیده است
فرهاد میرزا روز سه شنبه ششم شعبان ۱۲۹۲ ق. به حضور ناصرالدین شاه رسید و با دریافت اجازه سفر به مکه از شاه، در فردای آن روز راهی مکه شد. مسافرت او همانند دیگر حجاج ایرانی آن روزگار از بندرانزلی با کشتی آغاز شد و پس از چند روز وارد بادکوبه گردید و از آنجا به گنجه، شماخی و تفلیس رفت؛ در تفلیس به کشتی نشست و از طریق دریا وارد خاک عثمانی شد. در استانبول با اعضای سفارت ایران ، ایرانیان ساکن در آن شهر و برخی بزرگان دولت عثمانی دیدار کرد. پس از توقف چند روزه در استانبول راهی مصر شد و از مصر از طریق دریای سرخ راهی بندر جده شد؛ اما در سواحل بین راه پیاده شد و ابتدا راهی مدینه گشت. روز هفدهم ذی قعده ۱۲۹۲ ق. وارد مدینه شد و پس از زیارت مرقد منور پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم چون میخواست مدینه را ترک کند مثنوی مقاله احمدیه را که در مدینه سروده بود با صدای بلند در آنجا خواند. روز بیست و ششم ذی قعده، مدینه را به قصد مکه ترک کرد و روز پنجم ذی حجه به مکه معظمه رسید.
مولف در این کتاب که با نثری ساده، روان و شیرین نگاشته شده هر جا لازم میبیند، در ثبت تاریخ وقایع علاوه بر تاریخ هجری، برابری آن را با تاریخ میلادی و نیز ماههای شمسی ذکر میکند.
توصیف منازل بین راه، بیان وضع شهرها و روستاها، نحوه آبرسانی، تشکیلات شهری و اداری، وسایل رفت و آمد از جمله موضوعاتی است که در این سفرنامه از آنها سخن به میان آمده است. فرهادمیرزا چه در مدینه و چه در مکه هر جا به عالمی برمی خورد و موقعیت را مناسب میدید به مباحثه مذهبی میپرداخت.
اظهار نظر وی در مورد سایر فرق و مذاهب اسلامی عمیق و دقیق است و از داوری سطحی به دور؛ چون امری سوالانگیز را میبیند از دانشمندان آن مذهب میپرسد و بعد آن را نقد میکند و گاهی با آنان به مباحثه میپردازد. در خلال سفرنامه گاه به اشعار دیگران، اغلب با ذکر نام شاعر استناد میکند. اشعاری که از خود او در سفرنامه موجود است، چشمگیر، زیبا و دلنشین نیست، بلکه گاهی متکلف و اغلب خشک و عاری از ذوق است و میرساند که در شاعری قریحه و استعداد شایانی ندارد.
در بازگشت به هنگام توقف در استانبول، نارساییهایی را که در مکه و مدینه بود، همچنین عدم امنیت راهها را به اطلاع سلطان عثمانی میرساند و اصلاح آنها را از وی درخواست میکند. با دیدن زندگی مردم استانبول، آثار غربزدگی را در آنجا مشاهده میکند و با اظهار تاسف مینویسد که به زودی عادات و آداب شوم اروپایی و فساد اهل فرنگ به کشور عثمانی و کمی دیرتر به اهالی ایران سرایت خواهد کرد و زنها دست در دست اجنبی با روی گشاده در بازار حرکت خواهند کرد و از اسلام جز اسمی باقی نخواهد ماند.
نسخه حاضر در برنامه با تصحیح و تحشیه آقای غلامرضا طباطبایی منتشر شده که حاوی پاورقیها، حواشی و توضیحات، معنی بعضی لغات به قلم مصحح میباشد. این کتاب همچنین دارای فهرست منابع و مآخذ، نامها، جایها و کتابها است.
توضیح از سایت