«دفتر خاطرات داروین در سفر با کشتی بیگل! »، نوشته چالز داروین

«دفتر خاطرات داروین در سفر با کشتی بیگل! »، نوشته چالز داروین

«دفتر خاطرات داروین در سفر با کشتی بیگل! »، نوشته چالز داروین

مجمع‌الجزایر گالاپاگوس که در اقیانوس آرام و در فاصله 1000 کیلومتری آمریکای جنوبی واقع شده است، متشکل از 19 جزیره کوچک و بزرگ است و به خاطر موقعیت زیست‌محیطی بی‌نظیر خود «موزه زنده تکامل» خوانده می‌شود. این مجمع‌الجزایر بکر و دست نخورده که الهام‌بخش چارلز داروین در تدوین نظریه مشهور تکامل شدند، از سال 1978 در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌اند.

در سال 1831 چارلز داروین یک دعوتنامه متحیر کننده از کشتی سلطنتی انگلستان دریافت کرد، از او خواسته شده بود تا بعنوان زیست شناس در یک سفر دور دنیا با این کشتی همراه شود.

به همین علت بود که برای مدت پنج سال آتی داروین با خیال راحت توانست جزایر و سواحل آمریکای جنوبی را بررسی کند. ده ها دفترچه یاد داشت را پر کرد و صدها نمونه از سنگها، گیاهان و جانوارن مختلف تهیه کرد و آنها را برای مطالعه بعدی به منزل خود در انگلستان فرستاد.

او بعدها این سفر اکتشافی را “نادر ترین اتفاق مهم زندگی” خود نامید که مسیر کاری او را مشخص کرد. چرا که او در سن 22 سالگی هنگام فارغ التحصیل شدن از دانشگاه، هنوز خیال داشت که یک روحانی شود. اما پس از این سفر و با بازگشت به لندن دیگر او یک زیست شناس تمام عیار شده بود. شواهدی که از این سفر دور دنیا بدست آورده بود برای مابقی عمر او زمینه های تحقیق و تفحص را فراهم کرده بود.

کشتی ای که داروین با آن به مسافرت رفت کوچکتر از آن بود که فکرش را می کرد چیزی حدود بیست و هفت متر. اطاقی که به او داده شده بود حدود دوازده متر مربع بود که دو هم اطاقی دیگر نیز داشت. او روی یک توری که به دو طرف دیوار محکم شده بود، در فاصله 60 سامنتیمتری سقف می خوابید تا بتواند به هنگام شب به راحتی ستارگان را مشاهده کند.

قبل از سفر قرار بر این بود که مدت مسافرت دو سال باشد، اما بسیاری از مسائل پیش بینی نشده طول این سفر را به پنج سال کشاند، از دسامبر سال 1831 تا اکتبر سال 1836.

هدف اصلی مقامات دولتی انگلستان از انجام چنین سفری مطالعه، بررسی و تهیه نقشه سواحل آمریکای جنوبی بود تا به این وسیله بتوانند اهداف سیاسی خود در آمریکا را بهتر دنبال کنند.

گونه های عجیب جانوری گالاپاگوس داروین را بشدت به فکر فرو برد.

به محض آنکه کشتی لنگر می انداخت تا عمق دریا را در نزدیکی سواحل اندازه گیری کند، داروین با یک قایق به ساحل می رفت و شروع به بررسی و جمع آوری نمونه ها می کرد. در واقع خلاف تمامی مسافران کشتی، داورین بیش از دو سوم زمان خود را در خشکی گذراند، سواحل برزیل، آرژانتین، شیلی و …

او در مجموع سفر بسیار موفقیت آمیزی داشت و توانست بیش از 1500 نمونه جمع آوری کند و به اروپا بیاورد که صدها عدد از آنها تا آنزمان در اروپا شناخته شده نبود.

 

27 دسامبر 1831 – انگلستان

پس از ماه ها تاخیر، بالاخره کشتی حرکت کرد، سختی و ناراحتی های زندگی در کشتی به مراتب بدتر از آن چیزی است که من فکرش را می کردم.

ژانویه سال 1832 – جزایر قناری (Canary)

با کمال تاسف به دلیل شیوع وبا در این منطقه نتوانستم به ساحل بروم و مجبور شدیم از کنار جزایر عبور کنیم.

ژانویه سال 1832 – جزایر کیپ ورد (Cape Verde)

تصمیم گرفتم که کتابی راجع به وضعیت زمین شناسی کشورهای مختلفی که از آنها دیدن می کنم بنویسم.

فوریه سال 1832 – سالوادور (Salvador)

در جنگلهای پر باران برزیل برای اولین بار مناطق استوایی را با تمام عظمت و زیبایی شان دیدم، من تا کنون چنین به هیجان نیامده بودم.

آوریل سال 1832 – ریو دو ژانیرو (Rio de Janeiro)

از رفتار بی رحمانه ای که با برده ها انجام می دهند بسیار وحشت زده و ناراحت هستم.

cape of good hope

در سال 1836 با جان هرشل در این مکان دیدن کرد

سپتامبر سال 1832 – پانتا آلتا (Punta Alta)

من شانس زیادی در جمع آوری فسیل های استخوانی داشتم، برخی از آنها مربوط به دایناسورهای بسیاری بزرگی باید باشند. یقین دارم که بسیاری از آنها هنوز تازه هستند.

دسامبر سال 1832 – تیرا فوئگو (Tierra del Fuego)

کاپیتان کشتی سه نفر از اهالی بومی را که در سفر قبل به انگلستان آورده بود به وطن خودشان بازگردند، او سعی کرد آنها را به مسحیت دعوت کند که به صورت فجیعی این کار شدنی نبود.

مارچ سال 1833 – جزایر فالکلند (Falkland)

به فسیل ها و گونه هایی از پرندگان دست پیدا کردم که مرا به شک می اندازد که انگار روزی همه قاره ها به یکدیگر متصل بوده اند.

آگوست سال 1833 – ریو نگرو (Rio Negro)

با کمک مردم بومی در حال بررسی دشت ها هستم، اسب سواری در اینجا بسیار لذت بخش است بخصوص هنگامی که شب را سپری می کنید.

جون سال 1834 – تنگه ماژلان (Magellan)

پس از دو سال و نیم سفر کشتی به اقیانوس آرام رسید.

ژانویه سال 1835 – شیلی (Chiloe)

شاهد آتشفشان کوه اسورنو (Osorno) هستم.

فوریه سال 1835 – والدیویا (Valdivia)

در اینجا یک زلزله را تجربه کردم و متوجه شدم که ساحل مقداری بالا آمد.

سپتامبر تا اکتبر سال 1835 – گالاپاگوس (Galapagos)

گیاهان، پرندگان و لاکپشت هایی را مشاهده کردم که بعید بنظر می رسد که از ابتدا متعلق به این قاره باشند.

داروین با مشاهده تفاوت آشکار گونه های جانوری استرالیا با سایر نقاط بسیار شفگت زده شد.

ژانویه سال 1836 – سیدنی (Sydney)

جانوران شگفت آوری را دیدم که کیسه دارند، تعجب می کنم که چرا پستانداران این قسمت از جهان با بقیه جاها متفاوت هستند.

آوریل سال 1836 – جزایر کوکوز (Cocos)

مرجان ها را برای فهمیدن نحوه شکل گیری صخره ها مورد بررسی قرار دادم. خوشحال هستم که از این مکان هم دیدن کردیم، این صخره ها در نوع خود در دنیا بینظیر هستند.

آوریل تا می سال 1836 – ماریتیوس (Mauritius)

مکانی فوق العاده زیبا و عجیب، اما هیچ شهر قابل توجهی وجود ندارد، بشدت دلتنگ منزل و کشورم شده ام.

می تا جون سال 1836 – دماغه Good Hope

با دانشمند انگلیسی جان هرشل (John Herschel) ملاقات داشتم. او از عقاید من خوشش آمد و موضوع چگونگی تکامل جانداران را به “رمز رازها” تعبیر کرد.

آگوست سال 1836 – باهیا (Bahia)

بیماری دریا از یک طرف و دلتنگی منزل از طرف دیگر آزارم می دهد. با کمال تاسف متوجه شدم که برای برخی اندازه گیری ها باز باید مسیر بازگشت به انگلستان را دورتر کنیم. من از این حرکت های زیگ زاگ وار خسته و متنفر شده ام، از هرچه کشتی و دریا است متنفرم.

اکتبر سال 1836 – فالموت انگلستان (Falmouth)

بالاخره به منزل رسیدیم. سرم بشدت قاطی کرده اما دلم بسیار خوشحال است.

American Museum of National History

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن همراه