«آن سوی خاطرات»، حسن بسطامی

«آن سوی خاطرات»، حسن بسطامی

«آن سوی خاطرات»، حسن بسطامی

آن سوی خاطرات (250 خاطره از سفر به 25 کشور جهان) در تونس مرا به قتل تهدید کردند! …. در این هنگام شخصی که لباس دشداشه به تن داشت با غضب و شدت سوال کرد نظرت در‌باره‌ی اُم‌المومنین عایشه چیه؟ با خونسردی پاسخ دادم: سیدتنا عایشه زوجت النبی… اصلا نگذاشت سخن من تمام شود، بلافاصله دوباره با خشم و چهره‌ی برافروخته پرسید: در‌باره‌ی سیدنا ابوبکر چه می‌گویی؟ بدون تامل گفتم: هو من کُبّار الصحابه و خلیفت النبی… ولی باز نگذاشت ادامه دهم و با مشت زد توی سینه‌ام و گفت: تو چرا اینجا آمدی؟ توی تونس چه‌کار می‌کنی؟! اصلا به روی خودم نیاوردم که رفتارشان دارد تندتر می‌شود؛ بلکه سوالش را با این سوال پاسخ دادم: مگر اینجا مسجد نیست؟ خب من‌هم برای نماز آمده‌ام. اما در جوابم گفت: اینجا مسجد اهل سنت است و تو نباید این‌جا بیایی! و بعد هُلم داد و فریاد زد: برو بیرون از اینجا…!

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن همراه