کتاب حاضر داستان واقعی دختری است که ناخواسته به دنیا آمد و با وجود قساوتهای نامادریاش، سفری پيروزمندانه از كودكی به بلوغ دارد. درواقع نویسنده در این کتاب ماجرای زندگی سخت و پرمصیبت خودش را شرح میدهد. نویسنده در ابتدای این کتاب نوشتن واقعیتهای زندگیاش را بسیار دشوار خوانده و دلیل آن را اینگونه توصیف کرده است: «زیرا بار دیگر خاطرات تلخ و سوزناک و رنجها و مشکلات فراوانی را که تحمل کردهام برایم زنده کرد. لیکن خود را موظف میدانم تجارب دردناکم را برای پیرایش باطن و آرامش روح و تشویش و صبر و بردباری در برابر ناملایمات به دیگران منتقل کنم»