یک زن بدبخت» آخرین کتابی است که نویسندهی آمریکایی، ریچارد براتیگان دو سال پیش از آنکه در مزرعهاش به دلخواه خود زندگی را ترک کند به پایان رساند، اما آن را منتشر نکرد تا شانزده سال پس از مرگ او که تنها دخترش و وارثش در نیویورک این کتاب را به ناشر سپرد و در سال ۲۰۰۰ میلادی به عنوان آخرین اثر براتیگان منتشر شد. «یک زن بدبخت» یک سفرنامهی داستانی و پیشنهادی در سفرنامهنویسی است. زن بدبخت این کتاب که خود را در اتاقش حلقآویز کرده و براتیگان از بخت بد، ظاهراً مدتی در اتاق او زندگی میکرده و ناگزیر در بستر او میخوابیده است، در گسترهی اثر در حد نشانهای از مرگخواهی نویسنده و درگیری او با مرگ فراز میآید. از سوی دیگر این کتاب «تقویم سفر مردی در طی چند ماه از زندگی اوست» و به این جهت در خط سفر اتفاق میافتد و نمایانگر زندگی نویسندهای است که در سالهای آخر زندگانیاش آمریکا را درمینوردد و حتی گذرش به آلاسکا و هاوایی هم میافتد. براتیگان بخش عمدهای از این کتاب را در رستورانها و کافهها و چند فصل پایانی داستان را در مزرعهاش در مونتانا نوشته است. در فصل پایانی داستان، براتیگان به تأکید به این نکته اشاره دارد که کتاب را فقط یک بار از اول تا آخر خوانده است. ممکن است این امر واقعاً حقیقت داشته باشد. زیرا نویسنده چنانکه خواهید دید در برخی جاها وعدههایی به خواننده میدهد، اما خلف وعده میکند. معلوم نیست این بیدقتی، نوعی ترفند و بازی با خواننده و جزو طرح داستان است یا از روی بیانگیزگی و بیاعتقادی و بی حوصلگی نویسنده در دو سال آخر زندگیاش روی داده است…