« یک هفته در فرودگاه »، آلن دوباتن، ترجمه مهرناز مصباح

« یک هفته در فرودگاه »، آلن دوباتن، ترجمه مهرناز مصباح

« یک هفته در فرودگاه »، آلن دوباتن، ترجمه مهرناز مصباح

کتاب «یک هفته در فرودگاه» اثر «آلن دوباتن» بانام اصلی A week at the airport  در سال 2009 منتشر شد. این کتاب نتیجه‌ی یک برنامه‌ی تبلیغاتی یک شرکت چندملیتی است که از این نویسنده دعوت می‌کنند یک هفته در جدیدترین مرکز مسافرتی‌شان در لندن زندگی کند. «آلن دوباتن» این دعوت را می‌پذیرد و بیش از یک هفته ساکن این ایستگاه می‌شود. او در فضایی مستند گونه ارتباطات زندگی مدرن را به تصویر می‌کشد و خاطراتش را از این تجربه‌ی متفاوت به نمایش می‌گذارد. او درواقع در یک روایت داستانی درباره‌ی آدم‌ها و رفتن‌هایشان نوشته است که بسیاری از افراد آن را تجربه کرده‌اند. مهاجرت، ترک وطن و دوری از خانواده و دوستان بخشی از زندگی انسان‌هاست که بارها فرودگاه‌ها به خود دیده‌اند و «آلن دوباتن» دراین‌ارتباط گفته است: «فرودگاه‌ها همان‌جایی هستند که آدم‌های نزدیک زندگی‌مان ازآنجا راهی سفر می‌شوند، مهاجرت می‌کنند و از ما جدا می‌شوند. درعین‌حال فرودگاه به ما اجازه می‌دهد تا فکر کنیم حالا که اینجا ساعت 3 بعدازظهر است، در گوشه‌ی دیگری از دنیا که اسمش روی لیست پروازها آمده، برای ما جهانى عجیب و ناشناخته وجود دارد و این‌ها همه برای من پُر از هیجان بود و سبب شد یک هفته با زندگی و مفهومش در فرودگاه سروکله بزنم.»

«آلن دوباتن» در مدت‌زمانی که مهمان ترمینال شماره‌ی پنج فرودگاه هیثرو بود کتاب «یک هفته در فرودگاه» را در چهار بخش «پیشنهاد»، «عزیمت‌ها»، «بخش هوایی» و «ورودها» نگاشت. این اثر همچنین شامل عکس‌های جالبی از Richard Baker است که بر جذابیت این داستان افزوده است، «نشر چشمه» ناشر این اثر در ایران برای کیفیت بالای کتاب، نسخه‌ی اصلی عکس‌ها را از عکاس مربوطه دریافت کرد. این فرودگاه پس از انتشار این کتاب آن را به ده هزار نفر از مسافرین این ترمینال هدیه داد.

 

«آلن دوباتن» Alain de Botton نویسنده و فیلسوف سوئیسی در 20 دسامبر سال 1969 متولد شد. او بیشتر زمان زندگی‌اش را در لندن گذراند و تحصیلاتش در رشته‌ی تاریخ را در دانشگاه «کمبریج» به سرانجام رساند. او در جوانی تحصیل در رشته‌ی فلسفه «کالج کینگ» و دانشگاه «هاروارد» را نیز ادامه داد و نوشتن کتاب‌های فلسفی برای عام جامعه را آغاز کرد. او اولین اثرش به نام «جستارهایی در باب عشق» را در سال 1993 نوشت که به‌سرعت توجه مخاطبان را جلب کرد. این کتاب بیش از دو میلیون نسخه در سراسر دنیا فروش داشت و به زبان فارسی هم ترجمه شد. این اثر درباره‌ی داستان عشق تصادفی پسری نسبت به دختری به نام «کلوئه» است که رابطه‌ی آن‌ها با دیدی روانشناسی و فلسفی طی بیست و چهار فصل کوتاه تعریف می‌شود.

«آلن دوباتن» درباره‌ی «مارسل پروست»، نویسنده و مقاله‌نویس فرانسوی در سال 1997 کتاب «نام چگونه پروست می‌تواند زندگی  شما را تغییر دهد؟» را نوشت که پرفروش‌ترین کتاب سال در آمریکا و انگلستان شد. او در سال  2008 مرکز The School of Life را بنیان نهاد که در آن درباره‌ی مسائل مربوط به زندگی بهتر راهکار و مشاوره می‌دهد. او در سال 2004 کتاب و فیلم مستند «اضطراب وضعیت» را منتشر کرد که در آن‌ها به دنبال پاسخ سؤال «چرا همیشه پول نمی‌تواند خوشبختی و آرامش را برای انسان‌ها به ارمغان بیاورد؟» است

آلن دوباتن» با نثر ویژه‌اش میان علم فلسفه و مردم ارتباط برقرار کرده است و موضوعاتی که در زندگی همه‌ی انسان‌ها وجود دارد، را بررسی می‌کند. او دین، عشق، سفر و هنر را درون‌مایه‌ی آثارش قرار داده و در رابطه با بهبود روابط شغلی، عاشقانه و لذت بردن از سفر می‌نویسد. آثار او قابل تأمل و قابل درک برای گروه‌های مختلف کتاب‌خوانی هستند و افراد بدون پیش‌زمینه‌ی فلسفی می‌توانند از داستان‌های آمیخته با فلسفه‌ای‌اش بهره‌مند شوند. «دوباتن» با نویسندگی مفاهیم زندگی روزمره را با فلسفه پیوند می‌زند و داستان‌هایی سهل و آسان برای همه می‌نویسد.

کتاب «یک هفته در فرودگاه» اثر «آلن دوباتن» را «مهرناز مصباح» به فارسی ترجمه کرده است و «نشر چشمه» آن را در سال 1393 منتشر کرد. نسخه‌ی الکترونیک «یک هفته در فرودگاه» در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است و ناشر صوتی «آوا نامه» هم این کتاب را با صدای «مجتبی مسافری نژاد» در اختیار فیدیبو قرار داده است. کتاب‌های «خوشی‌ها و مصایب کار» و «هنر همچون درمان» از «آلن دوباتن» را هم «مهرناز مصباح» به فارسی ترجمه‌ کرده است.

چند تا از باجه‌های پذیرش به شیوه‌ی سنتی به میزهایی اختصاص داده‌شده بود که کسانی پشتشان بودند، جایی که مسافران از همان اول مطمئن بودند با یک موجود زنده تعامل خواهند داشت. مسئولیت کیفیت این تعامل به عهده‌ی داین نویل بود که از پانزده سال پیش که درسش را تمام کرده بود برای بریتیش ایرویز کار کرده و اکنون بر جمعی دویست‌نفری نظارت داشت که کارت پرواز می‌دادند و برچسب بارها را می‌زدند.

 

دائن هميشه حواسش بود که چه قدر شرکت هوایی‌اش در برابر بداخلاقی‌های کارکنانش آسیب‌پذیر است. مسافر، اگر بعد از یک درخواست مؤدبانه برای نشستن کنار پنجره با این وعظ خشونت‌آمیز مواجه شود که باید به همینی که دارد راضی باشد در راه رسیدن به خانه دیگر هیچ‌چیز از هواپیمایی که سقوط نکرده یا چمدانی که پس از چند دقیقه از شروع گردش ریل بار به دستش رسیده به خاطر نخواهد داشت.

 

اين تلافی از سوی عضوی از گروه پرواز (که شاید به خاطر سرماخوردگی یا شب ناامیدکننده‌ای که در کلوپ گذرانده و دچار افسردگی‌اش کرده) از این احساس او نشئت می‌گیرد که وجود، طبیعتی ناعادلانه و تحقیرکننده دارد.

 

در روزهای اولیه‌ی این صنعت، تشویق نیروی کار امری ساده بود که فقط به یک ابزار ابتدایی نیاز داشت: شلاق. کارگرها را می‌شد محکم شلاق زد یا عفو کرد تا تشویقشان کنی سنگ از معدن بکنند یا با اشتیاق بیشتری پارو بزنند. اما با پیشرفت مشاغل – که تا اوایل قرن بیست و یکم بخش عمده‌ی بازار را تشکیل می‌دادند – قوانین به‌ناچار باید تغییر می‌کردند چون این کارها فقط در صورتی می‌توانستند به سرانجام برسند که قهرمانانشان کاملاً راضی نگه‌داشته شوند نه این‌که از روی اکراه مطیع باشند. زمانی معلوم شد کسی که مثلاً قرار بود مسافران مسن را روی ویلچر در ترمینال جابه‌جا کند یا غذا را در ارتفاعات زیاد آسمان تحویل مسافران بدهد. بهتر است بداخلاق یا عصبانی نباشد و از آن زمان بود که آرامش و سلامت ذهنی کارکنان کم‌کم به هدفی غایی در دغدغه‌های بازرگانی تبدیل شد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن همراه