بخشی از کتاب: در پاریس بود که چشمم به روی سرزمین و روستایم باز شد آخر در آن جا فقط شاعر بودم، نه چیز دیگر. پاریس به من امکان داد که انسان کاملا مستقلی باشم و معنای واقعی مدرنیته چیزی جز این نیست. در حالی که قبیله هنوز مرا سلولی کوچک از پیکر بزرگ خود فرض می کند. حتی به چشم برخی از افراد قبیله مان سلولی سیاه ام، چون با اجنبی یا بهتر بگویم با زنی فرانسوی ازدواج کرده ام. البته درک شان می کنم و می نویسم تا به آن ها بگویم که دیگران مرا درک می کنند و خیلی بهتر از خودمان ما را درک می کنند.”
www.safarvaname.ir
از نشر نی