سفرنامه جنگ: مرور دوبارهٔ حماسهٔ هویزه، مرور روزهای تلخ، اما بهیادماندنی است. در دل مقاومت بود که آموختیم، چهگونه از خود دفاع نماییم، از آن پس ورق جنگ برگشت.
هویزه از آن جهت مظلوم پروندهٔ جنگ است که پیام شهدا آنطور که باید، به اهلش منتقل نشد و هنوز ناگفتههایش بیش از حد تصور است. چرا نباید بدانیم چه بر هویزه گذشت که نتوانستیم حتی شهدا را از چنگ دشمن نجات دهیم؟ مسأله هویزه، مسألهٔ جنگ و گریز نیست؛ مسألهٔ آزمایش و خطا نیست. هویزه با بیش از 160 شهید، فرهنگ مقاومت را در ماههای آغاز جنگ، سرمشق چهگونه جنگیدن قرار داد و عاشورای حسینی را از بایگانی تاریخ تشیع وارد کارزار نمود.
بهیاد دارم وقتی در دل محاصرهٔ دشمن، قاسم -که در متن کتاب با او آشنا خواهید شد- با اصابت یک گلوله بر زمین افتاد و طلب یاری کرد، دستان گرمش را فشردم و با او عهد کردم که همراهش باشم. در آن لحظه آموختم که مهم نیست چند سال عمر کنی، مهم این است که عمرت را چهگونه بگذرانی. و بهخاطر این بود که انسانیت و معرفت از دل دفاع مقدس جوانه زد و ما بیدار شدیم.